امروز جمعه 02 آذر 1403 http://tafsir.cloob24.com
0

سارا یکی از دانش آموزان کلاس خانم احمدی است که در یک فعّالیّت کلاسی، خود را به صورت زیر وصف کرده است:
«اسم من ساراست. دوازده سال دارم و تنها فرزند خانواده هستم. نمره‌های من در حدّ متوسّط است ولی ریاضی را خوب نمی‌فهمم. شنا را به خوبی بلدم و می‌توانم به بچّه‌های کوچک‌تر از خودم یاد بدهم. یک سال است که به کلاس نقّاشی می‌روم و به نظر معلّمم پیشرفت خوبی داشته‌ام. دوستی صمیمی در مدرسه ندارم. آدم کم حرفی هستم.»
سارا شایستگی‌ها و ویژگی‌های مثبت و منفی خود را در جمله‌های بالا بیان کرده است. به ارزیابی یا برداشتی که او از خود، توانایی‌ها و ویژگی‌های وجودی‌اش دارد، اعتماد به نفس می‌گویند. گاهی به جای واژه‌ی اعتماد به نفس، واژه‌های مشابه آن مانند «عزّت نفس» یا «اعتماد به خود» به کار برده می‌شود.

 اعتماد به نفسِ پائین در دانش آموزان

سارا یکی از دانش آموزان کلاس خانم احمدی است که در یک فعّالیّت کلاسی، خود را به صورت زیر وصف کرده است:
«اسم من ساراست. دوازده سال دارم و تنها فرزند خانواده هستم. نمره‌های من در حدّ متوسّط است ولی ریاضی را خوب نمی‌فهمم. شنا را به خوبی بلدم و می‌توانم به بچّه‌های کوچک‌تر از خودم یاد بدهم. یک سال است که به کلاس نقّاشی می‌روم و به نظر معلّمم پیشرفت خوبی داشته‌ام. دوستی صمیمی در مدرسه ندارم. آدم کم حرفی هستم.»
سارا شایستگی‌ها و ویژگی‌های مثبت و منفی خود را در جمله‌های بالا بیان کرده است. به ارزیابی یا برداشتی که او از خود، توانایی‌ها و ویژگی‌های وجودی‌اش دارد، اعتماد به نفس می‌گویند. گاهی به جای واژه‌ی اعتماد به نفس، واژه‌های مشابه آن مانند «عزّت نفس» یا «اعتماد به خود» به کار برده می‌شود.
اعتماد به نفس، اساسی‌ترین بخش شخصیّت ماست زیرا ارزیابی‌هایی که ما از توانایی‌های خود داریم بر احساسات، رفتار و سازگاری ما در طول زندگی تأثیر می‌گذارد. اعتماد به نفس موجب افزایش سطح بهداشت روان و رضایت‌مندی اجتماعی کودکان و نوجوانان می‌شود. عزّت نفس کلید موفّقیّت کودک در بزرگسالی است. در تمامی سنین احساس افراد نسبت به خودشان بر چگونگی رفتار آنها اثر می‌گذارد. فقدان اعتماد به نفس غالباً به ناهنجاری‌های رفتاری می‌انجامد. بیشتر ناهنجاری‌های رفتاری از کمبود احساس ارزشمندی کودکان ناشی می‌شود.
اعتماد به نفس پایین عبارت است از نگرش منفی در مورد ارزشمندی خود، ارزیابی منفی از کفایت‌ها و مهارت‌های خود، فقدان همگرایی بین خود ارزیابی‌ها و شاخص‌های عینی عملکرد، احساس منفی نسبت به خود، خود انگاره منفی.
اعتماد به نفس پایین ویژگی است که با طیفی از اختلال‌های دوره‌ی کودکی از جمله بیش فعّالی / اختلال‌های یادگیری / نافرمانی مقابله‌ای / افسردگی... مرتبط است.
همه‌ی افراد به طور نسبی دارای اعتماد به نفس هستند. بعضی، از اعتماد به نفس پایین رنج می‌برند و برخی دیگر، اعتماد به نفس بالا (کاذب) دارند. وضعیّت ایده آل برای هر فرد هنگامی است که از اعتماد به نفس متعادلی برخوردار باشد.
اعتماد به نفس یکی از مهم‌ترین عوامل تعدیل کننده (ضربه گیر) فشار روانی - اجتماعی است. مشکلات هیجانی و رفتاری نشانه‌ی آسیب پذیری‌های اساسی در اعتماد به نفس هستند. نقص در اعتماد به نفس به مشکلات مشهود در انگیزش، رفتار و هیجان تبدیل می‌گردد.
وقتی افراد شناخت درستی از توانایی‌ها و خصوصیات خود نداشته باشند و روی ضعف‌های خود بیش از حد تکیه کنند، خود باوری آن‌ها ضعیف می‌شود واعتماد به نفس آن‌ها پایین می‌آید. این افراد، ویژگی‌های مثبت و قابلیّت‌های خود را نمی‌بینند یا اگر ببینند برای آن‌ها ارزشی قایل نمی‌شوند. در مقابل، افرادی که اعتماد به نفس بالا (کاذب) دارند، خود را بالاتر از آن چه هستند نشان می‌دهند و وقتی خود را در زمینه‌ای ناتوان می‌بینند، سعی می‌کنند با بزرگ جلوه دادن خود، توجّه و تأیید دیگران را جلب کنند.
اعتمادی که این افراد به خودشان دارند، واقعی نیست و رفتار ظاهری آن‌ها، پوششی برای پنهان کردن نگرانی‌ها و اضطراب‌هایشان است. نمونه‌ی اعتماد به نفس کاذب را در وجود برخی از هنر پیشه‌ها می‌توان دید.
برخی از افراد جامعه عدم موفّقیّت و نارضایتی از زندگی خود را ناشی از نداشتن اعتماد به نفس یا بهتر بگوییم پایین بودن اعتماد به نفس خود می‌دانند و این طرز تفکّر در بین نوجوانان نسبتاً شایع است. از آن جا که ضعف اعتماد به نفس بر جنبه‌های مختلف زندگی فرد تأثیر می‌گذارد و ممکن است تا دوره‌ی بزرگ سالی هم ادامه یابد، توجّه به آن از اهمّیّت خاصّی برخوردار است. تجربه نشان می‌دهد هر چه سن افراد کم‌تر باشد، تغییر دادن خودباوری و نحوه‌ی تفکّر آن‌ها، ساده‌تر و درمان این مشکل به مراتب راحت‌تر خواهد بود.
نوجوانانی که از اعتماد به نفس پایین رنج می‌برند، درمعرض خطر گرایش به مصرف موادّ مخدّر هستند زیرا مصرف این مواد نوعی خودباوری کاذب در آن‌ها ایجاد می‌کند به طوری که می‌توانند به راحتی ابراز وجود کنند، نظر و عقیده‌ی خود را بیان کنند و حتّی در مقابل حرف دیگران مقاومت نمایند. متأسّفانه از بین رفتن تأثیر مواد، اعتماد به نفسشان را از قبل هم کم‌تر نموده به طوری که ناگزیرند برای تقویت اعتماد به نفس خود به مصرف مکرّر مواد روی آورند.
این گروه از کودکان و نوجوانان وقتی احساس با ارزش بودن می‌کنند که دیگران آن‌ها را تأیید نمایند. به همین علّت سعی می‌کنند درخواست‌ها و تقاضاهای دیگران را بپذیرند و به نحوی آن‌ها را از خود راضی نگه دارند. از آن جا که «نه گفتن» برایشان دشوار است، ممکن است به راحتی در معرض سوء استفاده‌ی دیگران قرارگیرند.
مطالعات نشان می‌دهد ضعف اعتماد به نفس موجب بروز مشکلاتی در روابط بین فردی افراد می‌شود. زیرا افراد دارای اعتماد به نفس پایین نمی‌توانند به راحتی صحبت کنند، نظر و عقیده‌ی خود را مطرح سازند، با فرد مقابل تماس چشمی برقرار کنند، سر خود را بالا نگه دارند، راحت بنشینند یا بایستند و...
این رفتارها باعث می‌شود که دیگران آن‌ها را افرادی جذّاب و دوست داشتنی ندانند و تمایلی به برقراری ارتباط ودوستی با آن‌ها نداشته باشند.
یکی دیگر از پیامدهای منفی اعتماد به نفس پایین، افزایش احتمال ابتلا به افسردگی است. شکست‌ها و ناکامی‌های مکرّر در این کودکان و نوجوانان احساس ناامیدی و سرخوردگی ایجاد می‌کند که زمینه ساز بروز افسردگی است وگاهی تا دوره‌ی بزرگ سالی ادامه پیدا می‌کند.
الیوت و همکاران در مطالعه‌ی خود در سال 1988 دریافتند که اعتماد به نفس پایین تأثیر منفی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارد. زیرا افرادی که اعتماد به نفس پایین دارند شکست‌ها را به خودشان نسبت می‌دهند و موفّقیّت‌ها را به عوامل بیرونی مانند شانس یا کمک دیگران. آن‌ها باور دارند که توانایی هایشان ثابت است ونمی توان با تلاش جدّی آن‌ها را تغییر داد. در نتیجه در امتحانات یا تکالیف سخت، قبل از این که واقعاً تلاش کنند، قطع امید می‌کنند. این افراد، به مرور زمان، عقب افتادگی تحصیلی بیش‌تری پیدا می‌کنند و این امر زمینه را برای ترک تحصیل، اشتغال زود هنگام و گرایش به رفتارهای پر خطر فراهم می‌سازد.

نشانه‌های اعتماد به نفس پایین

کودکان و نوجوانانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، علایم مختلفی را در رفتار، ظاهر و کلام خود نشان می‌دهند. با توجّه به این که برخی از این علایم ممکن است در افراد عادی هم مشاهده شود، باید اکثر نشانه‌های زیر در فرد وجود داشته باشد:
1- در اغلب موارد افرادی افسرده، مضطرب، خجالتی و بی‌دست و پا هستند.
2- معمولاً احساس تنهایی می‌کنند و به تدریج از جمع کناره می‌گیرند.
3- از وضع ظاهر و آراستگی خود ناراضی هستند و احساس بی‌ارزشی می‌کنند.
4- وقتی احساس باارزش بودن می‌کنند که دیگران آن‌ها را تأیید کنند.
5- ارتباط چشمی با فرد مقابل برقرار نمی‌کنند و همیشه نگاهشان به سمت زمین و یا طرف دیگر است.
6- کلام آن‌ها بریده بریده است مدام عذرخواهی می‌کنند.
7- حرکات آن‌ها خیلی کند است و همیشه حالت انقباضی به خود می‌گیرند (راحت نمی‌نشینند)
8- «نه گفتن» به درخواست و تقاضاهای دیگران برایشان مشکل است زیرا می‌ترسند که دیگران آن‌ها را دوست نداشته باشند. به همین علّت در معرض خطر سوء استفاده دیگران قرار می‌گیرند.
9- غالباً از اظهار نظر وابراز عقیده خودداری می‌کنند.
10- در موقعیّت‌های اجتماعی به ویژه درگروه‌های بزرگ احساس فشار و ناراحتی می‌کنند.
11- قادر نیستند ویژگی‌های مثبت و نقاط قوّت خود را در جمع بیان کنند.
12- در زندگی شخصی خود، هدف‌های سطح پایین و کم ارزشی را انتخاب می‌کنند.

عوامل مرتبط با اعتماد به نفس پایین

انسان موجودی است که ابعاد مختلفی دارد و هر یک از بعدهای وجودی او (روان شناختی، اجتماعی، معنوی) می‌توانند بر شکل گیری اعتماد به نفس تأثیر بگذارند.

عوامل روان شناختی

به اعتقاد روان شناسان میزان اعتماد به نفس در افراد، به خودباوری آن‌ها بستگی دارد که در دوران کودکی و رشد شکل می‌گیرد. کودک در بدو تولّد هیچ درکی از خود ندارد. پس از گذشت چندین ماه، به تدریج می‌تواند خود را از دیگران تشخیص دهد، در حدود 2 تا 3 سالگی نسبت به ویژگی‌هایی مانند اسم، ظاهر جسمانی، توانایی‌هایی که دارد وکارهایی که می‌تواند انجام دهد، آگاهی پیداکرده و خودش را ارزیابی می‌کند. در این مرحله، برخوردها و رفتارهای والدین وپیام‌های کلامی وغیرکلامی که از دیگران دریافت می‌کند، در برداشت او از خودش تأثیر می‌گذارد و خودباوری (خود پنداره‌ی) او را شکل می‌دهد.
در دوران کودکی با افزایش توانایی‌هایی شناختی کودک، خود پنداره‌ی او هم پرورش یافته و زمینه را برای شکل گیری اعتماد به نفس در دوره‌ی نوجوانی آماده می‌سازد.
یکی از عواملی که خود باوری و اعتماد به نفس را در کودکان و نوجوانان تحت تأثیر قرار می‌دهد، مقایسه‌ها است که معمولاً درخانواده و مدرسه صورت می‌گیرد. برخی از والدین دایماً فرزندان خود را با یکدیگر و یا اعضای فامیل مقایسه می‌کنند و توانایی‌های دیگران را به رخ آن‌ها می‌کشند. در این شرایط، تفکّری که در ذهن فرد ایجاد می‌شود این است که «من خوب نیستم، خواهم خوب است» یا «خواهرم خوب است و من بد هستم.»
کودک و نوجوانی که به طور مداوم این ا فکار را در ذهن خود مرور می‌کند، نمی‌تواند از تمام توانایی‌هایش در تحصیل، یا سایر فعّالیّت‌ها استفاده کند و ممکن است در رسیدن به هدف‌های خود شکست بخورد. این شکست‌ها خود باوری و اعتماد به نفس او را کاهش می‌دهد.
علاوه بر این، مدارسی که معیارهای بالایی را برای پیشرفت دانش آموزان در نظر می‌گیرند و تأکید زیادی بر مقایسه‌ی عملکرد افراد و ارزش گذاری بر مبنای آن دارند، خودباوری دانش آموزان را تضعیف نموده و به اعتماد به نفس آن‌ها لطمه وارد می‌سازند.

عوامل اجتماعی

بررسی‌های روان شناسان نشان می‌دهد اعتماد به نفس، ارثی نیست امّا اگر پدر یا مادری اعتماد به نفس پایین داشته باشد، ضعف اعتماد به نفس درکودکان آن‌ها هم دیده می‌شود. زیرا والدین، الگو و سرمشق فرزندان هستند. وقتی پدر یا مادر توانمندی‌های خود را نمی‌بینندو همواره از ضعف‌هایی که دارد صحبت می‌کند، فرزندان یاد می‌گیرند همان برداشت را در ذهن و رفتار خود داشته باشند. والدین نمی‌توانند عکس رفتار خود را به فرزندان منتقل نمایند.
گاهی افراد در محیط‌های اجتماعی، در اقلّیّت قرار می‌گیرند و به دلیل فشارهای اجتماعی که بر آن‌ها وارد می‌شود، احساس امنیّت و اعتماد به نفسشان کاهش می‌یابد. به عنوان مثال، دانش آموزانی که به زبان غیر رسمی در کلاس صحبت می‌کنند و یا از نظر شرایط اقتصادی و یا ویژگی‌های ظاهری در وضعیّت متفاوتی قرار دارند.

شیوه‌های تربیتی والدین

شیوه‌های نامناسب تربیتی والدین هم می‌تواند موجب تضعیف خودباوری و کاهش اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان شود. والدینی که همواره به جای فرزندان خود تصمیم می‌گیرند و برای نظر و عقیده‌ی آن‌ها ارزشی قائل نیستند، فرصت و امکان ابراز وجود را به آن‌ها نمی‌دهند. این افراد احساس خوشایندی نسبت به خود ندارند و وقتی می‌خواهند درمحیط‌های اجتماعی نظیر مدرسه، دانشگاه و محل کار اظهار نظر و ابراز وجود کنند، مضطرب و نگران می‌شوند و نمی‌توانند خود را با شرایط جدید سازگار کنند، در نتیجه گوشه گیر شده و اعتماد به نفسشان به شدّت کاهش می‌یابد.
کمال گرایی والدین نیز در بسیاری از مواد به اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان لطمه وارد می‌سازد. کسانی که توقّعات و انتظارات بالایی از فرزندان خود دارند و می‌دانند که آن‌ها قادر نیستند به این توقّعات جامه عمل بپوشانند، کودکان و نوجوانان را در معرض شکست‌های متوالی قرار می‌دهند و امیدآن‌ها را برای دست یابی به موفّقیّت‌های هر چند کوچک به ناامیدی مبدّل می‌سازند.
عامل مهم دیگری که میزان اعتماد به نفس فرد را تعیین می‌کند، باورها و اعتقادات درونی است که به فرد احساس امنیّت می‌بخشد و او را به تلاش جدّی برای جبران ضعف‌ها و ناتوانایی‌هایش وا می‌دارد.

چگونه می‌توانیم کمک کنیم؟

با توجّه به این که خود پنداره‌ی افراد در دوران کودکی شکل می‌گیرد و زمینه ساز اعتماد به نفس دردوره‌ی نوجوانی و بزرگ سالی می‌شود، خانواده‌ها، معلّمان و اطرافیان باید به کودک کمک کنند تا تصویری را که ازخود دارد، اصلاح کند، توانایی‌هایش را بشناسد و ارتقا دهد. برای تحقّق این هدف، راهبردها و توصیه‌های مراقبتی زیادی وجود دارد که به برخی از آن‌ها در این بخش اشاره می‌شود:
* کودکان و نوجوانانی که خود باوری ضعیف واعتماد به نفس پایین دارند، علایمی را در رفتار، ظاهر و کلام خود نشان می‌دهند که با مشاهده‌ی دقیق می‌توان به مشکل آن‌ها پی برد. پس از شناسایی این دانش آموزان، باید مسأله به نحو مناسبی با والدین در میان گذاشته شود. از آن جا که مؤثّرترین روش درمان اعتماد به نفس پایین، روان درمانی یا مشاوره است، راهنمایی والدین و تشویق آن‌ها برای مراجعه به مشاوران متخصّص ضروری به نظر می‌رسد. شرکت در جلسات مشاوره و انجام تکالیف درمانی، به نوجوان کمک می‌کند تا شناخت درستی از توانایی‌ها و ضعف‌های خود به دست آورده و در مسیر رشد قابلیّت‌هایش گام بردارد.
* جلسات آموزش خانواده در مدارس، فرصت مناسبی است تا والدین با مسؤولیّت‌های خود در قبال پرورش اعتماد به نفس فرزندان بیش از پیش آشنا شوند و شیوه‌های مناسب فرزند پروری به ویژه پرهیز از کمال گرایی و مقایسه اجتماعی را به کار بندند.
* نتایج مطالعات نشان می‌دهد تأکید بر مقایسه‌های اجتماعی و ارزش گذاری بر افراد بر اساس نمرات درسی، موجب کاهش اعتماد به نفس آن‌ها می‌شود (هاوکینز، 1994). از این رو توصیه می‌شود معلّمان، عملکرد هر دانش آموز را با توجّه به توانایی‌ها و ویژگی‌های فردی‌اش ارزیابی و نقاط ضعف دانش آموزان را به طور خصوصی با آن‌ها مطرح نمایند. به علاوه، از علنی کردن شکست‌های آن‌ها از طریق اعلام نمرات در جمع یا نصب در تابلوی اعلانات و یا اقدامات مشابه خودداری نمایند.
* معلّمان حمایت کننده که شرایط یادگیری مثبت را فراهم می‌کنند. (معلّمانی که با دانش آموزان رابطه‌ی صمیمانه‌ای دارند و به طور مرتّب، میزان فهم و یادگیری مطالب درسی آن‌ها را کنترل می‌کنند.) دانش آموزان را وادار می‌سازند که تلاش جدّی‌تری داشته باشند و در کلاس بیش‌تر مشارکت نمایند. این دانش آموزان، توانایی‌های خود را بهتر می‌شناسند و از خودباوری واعتماد به نفس مطلوب‌تری برخوردارند.
* پیشنهاد می‌شود معلّمان، تکالیف درسی را به گونه‌ای انتخاب کنند که با توانایی‌های فعلی دانش آموزان متناسب باشد و درعین حال، آن‌ها را به چالش بکشاند به طوری که بفهمند با تلاش بیش‌تر می‌توانند از عهده‌ی انجام تکالیف برآیند. بازخوردهای مناسب و تشویق‌های مناسب معلّمان پس از انجام تکالیف، در تقویت اعتماد به نفس دانش آموزان تأثیر چشم گیری دارد.
* دانش آموزانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، نیاز بیش‌تری به توجّه و حمایت‌های عاطفی معلّمان دارند. آن‌ها باید بدانند که معلّم به توانایی‌هایشان اطمینان دارد، برای پیشرفت آن‌ها ولو اندک ارزش قایل است و به تلاش آن‌ها برای یادگیری اهمّیّت می‌دهد.
* معلّمان می‌توانند از طریق بحث و گفت وگوی آزاد درباره‌ی یک موضوع، یا طرح یک فعّالیّت کلاسی یا گزارش یک تحقیق و یا.... شرایطی را فراهم کنند تا همه‌ی دانش آموزان به ویژه کسانی که خودباوری ضعیفی دارند، نظرات و عقاید خود را بدون این که نگران مسخره شدن توسّط دیگران باشند، مطرح سازند و از این راه، ابراز وجود را بیاموزند.
* معلّمان می‌توانند نگرش‌های دانش آموزان را درباره‌ی معیارهای درست ارزش گذاری بر افراد به چالش بکشانند و از طریق بحث و گفت‌وگو ذهنیت آن‌ها را به سمتی سوق دهند که به جای بها دادن بیش از حدّ به خصوصیّات ظاهری، برای علم آموزی، کسب فضایل اخلاقی و رشد معنوی ارزش قایل شوند.
* معلّمان، ابزارها و فرصت‌های مناسبی را در اختیار دارند تا به دانش آموزان بیاموزند به جای جملات منفی نظیر «من نمی‌توانم» از عبارت‌های مثبت مانند «من سعی می‌کنم» استفاده کنند. این عبارت‌ها انگیزه‌ی تلاش واحساس مسؤولیّت را در دانش آموزان ایجاد می‌کند. آن‌ها می‌توانند به دانش آموزان بیاموزند کلمات، جمله‌ها و عبارات خود را به راحتی و با صدای رسا بیان کنند و به جنبه‌های مثبت خود (هرچند کوچک باشد) فکر کرده، آن‌ها را یادداشت نموده و در معرض دید خود قرار دهند.
* تشویق دانش آموزان به داشتن تغذیه‌ی سالم، ورزش، تفریحات مناسب، خواب کافی و پرداختن به کارهای مورد علاقه‌ی خود، حتّی به مدّت کوتاهی در هفته، باعث می‌شود نوجوانان برای وجود خود ارزش و احترام قایل شوند. چنان چه بخشی از ساعات خود را در طول هفته به یادگیری فنون مختلف و هنرهای جدید اختصاص دهند، قطعاً به افزایش اعتماد به نفس و موفّقیّت در زندگی خود کمک کرده‌اند.
منبع مقاله:
محمدخانی، شهرام؛ ابراهیم‌زاده، ناهید؛ (1392)، مشکلات روانی و رفتاری دانش‌آموزان شناسایی و مداخله، تهران: ورای دانش، چاپ دوم

0
اولین نظریه های آزادی خواهانه از کجا آمد؟:«دو حزب محافظه کار و آزادی خواه» محافظه کاران طرفدار دولت متحد بودند و از وضع موجود آن زمان شدیدا دفاع می کردند. از قضاوت مردم می ترسیدند؛ محدودیت مالیا ت را تعیین می کردند. از طرف دیگر آزادی خواهان به رهبری توماس جفرسون فرد گرایی کامل؛ برابری حقوق و امتیازات ملحوظ در حقوق طبیعی به جای حق مالکیت انسان.هر چند هر دو گروه از آموزش و پرورش همگانی حمایت می کردند.محافظه کاران تاسیس به موقع و موثر مدارس همگانی را به تاخیر انداختند. اصول بنیادی آزادیخواهان در آموزش و پرورش: آزادی فرد برای رشد کامل توانایی های طبیعی،آموزش برای همه طبقات،تضمین دولت در انتشار همه جانبه علم و دانش و ارائه آن جهت حفظ مساوات برای همه.
اولین نظریه های آزادی خواهانه از کجا آمد؟:«دو حزب محافظه کار و آزادی خواه» محافظه کاران طرفدار دولت متحد بودند و از وضع موجود آن زمان شدیدا دفاع می کردند. از قضاوت مردم می ترسیدند؛ محدودیت مالیا ت را تعیین می کردند. از طرف دیگر آزادی خواهان به رهبری توماس جفرسون فرد گرایی کامل؛ برابری حقوق و امتیازات ملحوظ در حقوق طبیعی به جای حق مالکیت انسان.هر چند هر دو گروه از آموزش و پرورش همگانی حمایت می کردند.محافظه کاران تاسیس به موقع و موثر مدارس همگانی را به تاخیر انداختند. اصول بنیادی آزادیخواهان در آموزش و پرورش: آزادی فرد برای رشد کامل توانایی های طبیعی،آموزش برای همه طبقات،تضمین دولت در انتشار همه جانبه علم و دانش و ارائه آن جهت حفظ مساوات برای همه.

تربیت معلم: اولین دانشسرای ایالات متحده در 1839زیر نظر هوراس من در لکسینگتون ماساچوست تاسیس شد. هوراس من در آخرین تجزیه و تحلیل خود به این نتیجه رسید که خوبی مدارس به معلمان آن بستگی دارد.

تاثیر فرانسه بر فلسفه آموزش و پرورش امریکا: نظرات انسان گرایانه نساوات و برابری انسان ها که بنجامین فرانکلین؛ جان آدمزو؛ و توماس جفرسون آن را در امریکا گسترش دادند.

تاثیر آلمان بر آموزش و پرورش امریکا: تحصیل دانشجویان امریکایی در دانشگاه های آلمان از 1789 تا 1850؛ تدریس زبان آلمانی در هاروارد؛ تاسیس مدارس پستالو‍‍‍زی در امریکا.

خصوصیات اصلی آموزش وپرورش امریکا: بودجه مدارس اغلب با مالیات؛ کمک های والدین بر حسب فرزندان در حال تحصیل؛ یا هدایای خصوصی تامین می شد. تعلیمات دینی هدف اصلی آ؛ پ ساکنین اولیه بود. در بین آخرین مهاجران طبقه تجار و بازرگان درس های عملی را اضافه کردند. هر مستعمره به خاطر امتیازات حکومتی؛محل جغرافیایی؛شرایط بومی؛اعتقادات مذهبی خودنظام آموزشی متفاوتی بوجود آورد.مستعمرات جنوب مدارسی تحت نظارت کلیسا دایر نمودند.

تغییر فعالیت های اشرافی به آزادی خواهی 1830- 1776: اولین نظریه های آموزشی وآزادی خواهانه از اروپا به امریکا رسید. جان میلتون که یک پیویرتان آزادی خواه بود از آزادی بیان و عقیده سخن می گفت. جان لاک با مقاله ای درباره قدرت شناخت انسان؛ عمل گرایی را 200 سال زودتر معرفی نمود. او در باب دولت مدنی از این عقیده دفاع کرد که حکومت باید با حقوق طبیعی انسان هماهنگ باشد. بنجامین فرانکلین حزب جونتو را تشکیل داد. و انجمن فلسفه امریکا در فلادلفیا را تاسیس کرد که درآن به تشویق افکار آموزشی نوین و تعیین جوایز برای بهترین مقاله ها اقدام نمود.

آموزش در هر ایالت متفاوت است و از دولت مرکزی دستور نمی گیرد. «بر خلاف ایران». اداره ای تحت عنوان دفتر آموزش و پرورش فدرال مشغول به کار است که وظیفه اش دادن کمک هزینه و وام به هر ایا لات است. اداره آموزش و پرورش در هر ایا لات در دست شورای تحصیلی هر منطقه می باشد. آموزش ابتدایی و متوسطه در ایا لات متحده از سن 6 تا 8 سالگی شروع وتا 17 الی 18 سالگی بنا بر قوانین هر ایالا اجباری است. در حال حاضر قانون تعلیمات اجباری سنین 7 تا 16 سالگی را در بر می گیرد. ولی حدود 80 درصد نوجوانان تا 18 سالگی به مدرسه می روند. که شامل: 8 سال ابتدایی؛ 4 سال متوسطه. یا 6 سال ابتدای و 6 سال متوسطه. و متوسطه یا پیوسته است یا این که به دو دوره سه ساله تقسیم می شود. دوره اول را دبیرستان کوچکتر ها و دوره دوم را دبیرستان بزرگترها می نامند.

آموزش متوسطه: بیشتر مدارس متوسطه از نوع جامع هستند. که دانش آموزان را بدون توجه به استعداد شان می پذیرند. ولی مدارسی هم جهت آماده سازی دانش آموز برای ورود به تعلیمات عالی وجود دارد. که بر اساس استعداد دانش آموز را پذیرش می کنند. مدارس متوسطه تربیت حرفه ای: دانش آموزانی که هوش متوسط دارند را جذب می کند تا به آنها نوعی تربیت حرفه ای بدهند و برای بازار کار آماده سازند. به طور کلی در ایالات متحده سه نوع موسسه آموزش عالی وجود دارد.: کاج دو ساله؛ کالج چهار ساله و دانشگاه ها. تربیت معلم: تربیت معلم از وظایف دانشگاه هاست. حد اقل تحصیلات برای تدریس در مدارس درجه لیسانس است. آموزش ضمن خدمت: غالبا مسایلی چون روش تدریس به کودکان کم رشد ذهنی؛ مشکلات کودکان کم بضاعت؛... مسئله کودکان دو زبانه.. مورد نظر است.

مسایل مهم در آموزش و پرورش امریکا: مسئله آموزش کودکان گرو ه های مهاجر و دو زبانه بودن آن ها و برنامه ریزی متناسب با آن. نزدیک به یک پنجم کودکان امریکا دچار ضعف علمی و کودکان اقلیت های ن‍‍‍ژادی به یک چهارم تعداد کل کودکان بالغ می شود. شاگردان در معرض خطر: فرزندان خانواده های کم بضاعت نمی توانند با سایر شاگردان همراهی کنند. و در یادگیری از بقیه عقب می مانند. یکی از مشکلات دانش آموزان مسئله کند خوانی آن هاست و در سال های پایین تحصیل بیشتر دچار آن هستند. بسیاری از کودکانی که در تحصیلات خود دچار مشکل هستند در آینده از بدست آوردن مشاغل مناسب محروم می مانند.

برنامه ریزی برای کودکان عقب مانده و معلول: در 1981 حدود 5 میلیون از کل دانش آموزان در ایالات متحده در ردیف دانش آموزان عقب مانده قرار گرفتند. دولت فدرال بودجه هنگفتی را صرف کودکان استثنایی کرده و مراکزی را جهت پرورش و نگهداری آن ها در نظر گرفته است.

تکنولوژی در آ. پ:در بودجه سالانه امریکا حدود 2 بیلیون «میلیون ایران» دلار صرف هزینه های سخت افزار کامپیوتر می شود. دست کم هر دانش اموز در هفته یک ساعت با کامپیوتر کار می کند. روش های جدید آموزشی از تکنیک های کامپیوتری کمک می گیرد. مانند آموزش از راه دور و مکاتبه ای.

0
در سال 1975 میلادی کنگره آمریکا قانون آموزش برای تمامی کودکان معلول راتصویب‎ ‎کرد.
این قانون مدارس دولتی را موظف کرد خدمات آموزشی خاصی را برای تمامی کودکانی‎که از ناتوانایی‌های آموزشی، عاطفی و ناتوانایی‌های مربوط به رشد و ناتوانایی‌های‎ ‎فیزیکی رنج می‌برند تعریف و ارائه کنند.
‎این قانون در 1990 میلادی اصلاح شد و از آن زمان تاکنون به عنوان قانون آموزش‏‎ ‎کودکان ناتوان‎ ‎و یا‎ IDEA ‎شناخته شده است.
طبق آمار سال1997،بالغ بر4/4 میلیون کودک مواجه با معلولیت‌های‏‎ ‎جسمانی و ذهنی در مراکز آموزش استثنایی آمریکا ثبت‌نام کردند. این در حالی است که از 95درصد‎ ‎از کودکان استثنایی در مدارس عمومی ثبت‌نام شد.
این قانون ارائه آموزش دولتی رایگان و مناسب برای تمامی کودکان معلول بین سنین سه‎ ‎تا 21سال را الزامی می‌کند و برای ایالت‌ها بودجه‌ای در این خصوص در نظر می‌گیرد‏‎ ‎که مکمل قانون است. بودجه‌ها برای هر سیستم آموزشی و هر دانش‌آموزی که در یک‎ ‎برنامه آموزشی خاصی نام‌نویسی کرده باشد در نظر گرفته شده است تا جایی که سقف تعداد‎ ‎این دانش‌آموزان حداکثر تا 12 درصد کل جمعیت دانش‌آموزی کشور را شامل شود و برای‏‎ ‎بیشتر از آن بودجه‌ای در نظر گرفته نشده است.

اصول این قانون تضمین می‌کند:

‎- ‎ هیچ کودکی از آموزش محروم نخواهد ماند.
‎ - ‎برنامه‌ها بر مبنای نیازهای افراد طراحی خواهند شد.
‎ - ‎کودکان در محیطی قرار خواهند گرفت که کمترین محدودیت برای آنها وجود داشته‎ ‎باشد به گونه‌ای که بتوانند به شکل مناسب نیازهای خود را برآورده کنند.
‎ - ‎والدین در تصمیم‌گیری‌های مربوط به تعیین سطح دانش‌آموزان خود مشارکت داشته‎ ‎باشند‎.

برای تکمیل گزارش مورد نیاز جهت دولت فدرال و پرداخت بودجه مورد نیاز،‏‎ ‎ایالت‌ها و مدارس مناطق مختلف موظف شدند دانش‌آموزانی را که نیازهای ویژه‌ای داشتند، طبقه بندی کنند. این طبقه بندی اگرچه در مناطق مختلف متفاوت بود، اما در کل طبق‎ ‎هفت شرط که در قانون‎ ‎ذکر شده بود انجام گرفت. آن هفت شرط عبارت بودند‎ ‎از: اختلال در صحبت کردن، ناتوانی در یادگیری، اختلال عاطفی، کند ذهنی، اختلال‎ ‎در شنوایی، مشکل در بینایی و در نهایت ضایعات پزشکی یا ارتوپدی‎.
این طبقه بندی در تعیین سطح دانش‌آموزان و خدماتی که برای آنها در نظر گرفته می‎ ‎شد بسیار تعیین‌کننده بود. به طور مثال دانش‌آموزانی که در یادگیری ناتوان باشند به‎ ‎طور معمول در کلاس‌های معمولی جا داده می‌شوند و اغلب کلاس را برای یک دوره خاص ترک‎ ‎می‌کردند. در حالی که کودکانی که اختلال عاطفی دارند و یا کند ذهن باشند معمولا در‎ ‎کلاس‌ها و یا مدارس جداگانه قرار می‌گیرند.
ارزیابی به وسیله یک تیم چند رشته‌ای صورت گرفته است. این تیم باید صداقت یک‎ ‎معلم و یا اطلاعات یک متخصص را در زمینه آن ناتوانی خاص، داشته باشد.پس از تفسیر داده‌ها و تشخیص کودک به عنوان معلول، تیم یک برنامه‎ ‎آموزشی فردی را طراحی می‌کند. ‎این برنامه سطح فعلی عملکرد آموزشی دانش‌‎آموزان را در خود دارد و در بر گیرنده اهداف آموزشی کوتاه‌مدت و بلندمدت است‎. همچنین این برنامه رشد دانش‌آموز را می‌سنجد و نوع و مدت خدماتی که دانش‌آموز آن را‎ ‎دریافت خواهد کرد در خود دارد. این برنامه‌های آموزشی فردی و میزان رشد دانش‎آموز حداقل سالی یکبار مورد بازنگری قرار می‌گیرند تا در صورت لزوم اصلاحاتی در آن‎ ‎صورت گیرد.
این برنامه تدابیر لازم را در خصوص مسئولیت‌ها و حقوق والدین تصریح می‌کند. رشد و توسعه‎ ‎سیاست آموزشی نیاز به مشارکت والدین دارد و والدین و سرپرستان کودک باید در صورت‎ ‎ایجاد هر نوع تغییر در شیوه ارزیابی و یا تعیین سطح آموزش کودکان خود به صورت کتبی‎ ‎در جریان امر قرار گیرند. اگر در خصوص تعیین سطح یا شیوه برنامه فردی کودک معلول‎،‎میان والدین و مدرسه توافق حاصل نشود، در این صورت باید در یک جلسه بدون پیش داوری به‎ ‎حرف‌های همدیگر گوش فرا دهند. برای آماده شدن جهت این مسأله والدین باید به تمامی ‎مدارک و اطلاعات ارزیابی ثبت شده موجود در مدرسه که متعلق به دانش‌آموز آنها است،‎ ‎دسترسی داشته باشند.
در سطح ابتدایی بیشتر دانش‌آموزانی که نیاز به آموزش ویژه دارند، خدمات آموزشی که‎ ‎برای آنها در نظر گرفته شده است را در همان کلاس‌های معمولی دریافت می‌کنند به این‎ ‎معنی که آنها به هنگام آموزش ویژه کلاس‌های عادی خود را ترک می‌کنند و به همراه گروه‏‎ ‎کوچکی متشکل از سایر دانش‌آموزان به کلاس‌های خاصی می‌روند و آموزش می‌بینند و پس از آن‎ ‎به کلاس‌های عادی خود بازمی‌گردند.
در ایالات متحده تلاش بر این است دانش‌آموزانی را که معلولیت شدید دارند، تا حدممکن در کلاس‌های معمولی جا دهند. به هر حال در این زمینه شاهد‎ ‎اقدام‌های مختلفی هستیم که مبتنی بر سیاست‌های هیأت رئیسه مدارس است. ‎
دانش‌آموزانی را که نیاز به آموزش خاص دارند، به طور معمول برای یک ساعت زمانی مشخص‎ ‎از مدارس بیرون می‌برند و این دانش‌آموزان به طور عمده در کلاس‌های معمولی‎ ‎حضور دارند و یا آنکه در کلاس‌های آموزشی مستقل خودشان حضور می‌یابند. در یک‎ ‎مدرسه ابتدایی، کودکانی را که ناتوانایی‌های شدید دارند به‌طور عمده در کلاس‌های معمولی‎ ‎آموزش می‌دهند، در حالی که در یک مدرسه دیگر چنین دانش‌آموزانی بخش عمده وقتشان را‎ ‎در کلاس‌های جداگانه سپری می‌کنند.
حضور دانش‌آموزانی که از ناتوانایی‌های شدید رنج می‌برند در کلاس‌های عادی، منبع‎ ‎بسیاری از اختلاف نظرها و مشاجرات در مدارس بوده است. در مدرسه «پارک» ‎مدیریت معتقد‎ ‎بود که حضور این کودکان در کلاس‌های معمولی مطلوب است، اما معلمانی که در این مدرسه‎ ‎مورد مصاحبه قرار گرفتند، معتقد بودند که این کار مؤثر و نتیجه بخش نبوده است. یکی‎ ‎از این معلمان تجربه خود را به این صورت نقل می‌کند: ‎
در کلاس من 28 دانش‌آموز حضور داشتند، من چه کار باید می‌کردم آیا برای سه یا چهار ‎دانش‌آموز ناتوان، باید بقیه دانش‌آموزان قربانی می‌شدند. در این وضع هیچ برنده‎ای وجود نداشت. والدین‌دانش‌آموزان مدرسه ابتدایی پارک نیز از سرخوردگی معلمان‎ ‎مدرسه نسبت به حضور دانش‌آموزان دارای ناتوانی شدید در کلاس‌های عادی، آگاه‎ ‎بودند.
پدر یکی از دانش‌آموزان که کودک او در کلاس‌های عادی حضور داشت نگران بود که‎ ‎کودکش به خاطر این موضوع نتواند آموزش کافی ببیند. او گفت:
بسیاری از افراد از حضور دانش‌آموزانی که از برخی ناتوانایی‌ها رنج می‌برند در‎ ‎کلاس‌های عادی، ناخشنودند.
شاید بسیاری از مجریان آموزش اینگونه فکر نکنند. من‎ ‎فکر نمی‌کنم که آنها واقعا آگاه باشند که در خصوص آموزش ویژه کودکان ناتوان چه باید‎ ‎بکنند و این امر آنها را از آنچه سعی می‌کنند انجام دهند بازمی‌دارد. در برخی‎ ‎مناطق، مدارس برنامه‌ای را پذیرفتند که این حضور به صورت عکس انجام می‌گرفت به این‏‎ ‎معنی که دانش‌آموزان عادی که نیازی به آموزش خاص نداشتند در برخی ساعات و در دوره‎های زمانی خاص به کلاس‌های دانش‌آموزانی که نیاز به آموزش ویژه داشتند و از برخی‎ ‎ناتوانایی‌ها رنج می‌بردند، آورده می‌شدند.
فایده این عمل بنا به گفته برخی از‏‎ ‎معلمان که با آموزش کودکان ناتوان سرو کار داشتند آن است که این کار به دانش‎آموزانی که از ناتوانی شدید رنج می‌برند اجازه می‌دهد که در محیطی که با آن مانوس‌‎تر هستند و در آن احساس راحتی و آرامش می‌کنند، حضور یابند.
از طرف دیگر در مدرسه راکفلر این تدبیر اندیشیده شد دانش‌آموزانی که از‎ ‎ناتوانی رنج می‌بردند در کلاس‌های عادی حضور داشته باشند. در این اقدام معلم‎ ‎کلاس‌های عادی هیچ بار و مسئولیت اضافی در قبال دانش‌آموزان ناتوان به دوش نداشت.
اما معلمان ویژه‌ای برای آموزش این کودکان که تعداد کمی بودند اختصاص یافته بود‎ ‎که به آنها آموزش می‌دادند. این معلمان ویژه تمامی وقت خود را با دانش‌آموزانی که‎ ‎معلولیت شدید داشتند سر می‌کردند و این دانش‌آموزان در کلاس‌های عادی نیز حضور‎ ‎داشتند.
یکی از مشکلات حضور دانش‌آموزان ناتوان در کلاس‌های معمولی که بدان اشاره‎ ‎شده است این است که حضور در کلاس‌های عادی، دانش‌آموزانی را که از ناتوانایی‌های‎ ‎شدید رنج می‌برند در یک محیط نا آشنا وارد می‌کند.
در مورد ناتوانایی‌هایی که در‎ ‎یادگیری وجود داشت منابع ارشد مالی مدارسی که در مناطق مرفه واقع بودند خدمات آموزشی‎ ‎تقویتی را در مقیاسی آماده و ارائه کردند که برای مدارسی که در مناطق کم‌درآمد واقع‎ ‎بودند این مسأله غیر قابل تصور بود.
«بکی» ‎که یکی از دانش‌آموزان مدرسه راهنمایی «واندربیت» بود در برنامه‌ای به‎ ‎نام «مهارت‌های مطالعاتی منبع» حضور داشت. این برنامه به او اجازه می‌داد در‎ ‎روز یک بار در خصوص موضوع‌های درسی‌اش کمک بخواهد. او در ریاضیات مشکلی نداشت، در‎ ‎نتیجه به طور طبیعی در درس ریاضیات به کمک نیاز نداشت، اما در مطالعات اجتماعی و‎ ‎املاء به کمک نیاز داشت. وضع بکی در علوم تجربی نیز خوب بود. به طور خلاصه بکی‎ ‎دانش‌آموز متوسطی بود که احتمالاً در سایر مناطق از دانش‌آموزانی محسوب نمی‌شد که‎ ‎واجدشرایط شرکت در کلاس‌های تقویتی باشند.
یک معلم ریاضی در منطقه «رولینگ هیلز»‎ گفت: مدرسه به دانش‌آموزانی با شرایط هوشی بسیار بالا گرایش دارد و این امر وضعی را پدید آورده است‎ ‎که در آن دانش‌آموزان متوسط به عنوان دانش‌آموزانی که نیاز به آموزش ویژه و یا‏‎ ‎آموزش تقویتی دارند، تعریف می‌شوند. او می‌گوید: من فکر می‌کنم بسیاری از دانش‎ ‎آموزان چون نمرات پایین آورده بودند از آنها آزمون به عمل آمد.
در حالی که مشخص شد‎ ‎آنها واقعا در سطح متوسط ضریب هوشی قرار داشتند. اما در «رولینگ هیلز» ‎آنها در سطح پایین‌تر از متوسط قرار گرفته بودند.‎
در هر حال الگوی بالا ممکن است بیش از اینها شیوع داشته باشد. مدیر برنامه ویژه‎ ‎آموزشی در دبیرستان «همیلتون» گزارش داد که دبیرستان کمی به سمت الگویی که در آن دانش‎ ‎آموزان سطح متوسط، سطح پایین محسوب می‌شوند جهت گرفته است زیرا این دبیرستان منابع‎ ‎برخورداری از چنین وضعی را دارا است. طبق گفته او تعداد دانش‌آموزانی که در‎ ‎دبیرستان «همیلتون» از اینگونه خدمات و کلاس‌های تقویتی بهره می‌برند، ممکن است از سطح‎ ‎مورد انتظار در کل جمعیت آن فراتر برود‏.
یکی از معلمان «واندربیلت»‎ ‎گفت: در این منطقه والدین اغلب با قرار‎گرفتن فرزندانشان در کلاس‌های تقویتی احساس راحتی می‌کنند زیرا این کار بار‎ ‎مسئولیت شخصی را از دوش کودکی که در این محیط بسیار رقابتی عملکرد ضعیفی دارد، می‎‎گیرد.
برخلاف مدارسی که در مناطق مرفه قرار داشتند در مناطق فقیر نشین مربیان اشاره‎ ‎کردند که گرایش به سمت دانش‌آموزانی با ضریب هوشی پایین‌تر وجود داشت، به این معنی‎ ‎که منابع و خدمات آموزش‌های ویژه و آموزش تقویتی صرفا ً پاسخگوی نیازمندترین دانش‎ ‎آموزان بود و دانش‌آموزان با ضریب هوشی پایین‌تر واجد شرایط استفاده از این امکانات‎ ‎بودند.
بسیاری از معلمان بر این باورند که تعداد دانش‌آموزانی که نیاز‎ ‎به کلاس‌های تقویتی و آموزش ویژه دارند در بسیاری از اجتماعات رو به افزایش است. یک‎ ‎معلم خاطر نشان کرد که بسیاری از دانش‌آموزان نیازمند به آموزش‌های ویژه در مناطق‎ ‎فقیر نشین شهرها از مادرانی متولد شده‌اند که در دوره بارداری مواد مخدر مصرف می‌کردند.‎ ‎
در مواردی که مادران از مواد مخدر استفاده می‌کردند تعداد کودکانی که از ناتوانایی‌های جدی تری رنج می‌بردند از نسل قبل بیشتر بود. همچنین در مناطق حاشیه شهری‎ ‎که ساکنان آن را طبقه متوسط تشکیل می‌دادند، افزایش تعداد دانش‌آموزانی که مشکلاتی داشتند با تعداد زنانی که در زایمان با مشکل تولد دیررس مواجه بودند، نسبت داشت.
فرآیند تشخیص دانش‌آموزانی که به خدمات آموزشی ویژه نیاز دارند، مسأله پیچیده‌ای است.یک معلم کلاس چهارم که در این کلاس‌های ویژه تدریس می‌کرد می‌گوید: معیارهای گزینش‎ ‎دانش‌آموزانی که نیاز به آموزش ویژه و تقویتی دارند هر سال با تغییر مدیریت مدارس‎ ‎تغییر می‌کند.
طبق نظر این معلم در چند سال گذشته دانش‌آموزان به میزان‎ ‎لازم به شرکت در این کلاس‌های تقویتی ساماندهی نشدند. در طول این دوره یک هیأت ‎متشکل از معلمان انتخاب شدند تا تمامی موارد را مورد بررسی قرار دهند.
به طور خلاصه جا دادن دانش‌آموزان در گروه‌هایی که نیاز به آموزش ویژه دارند به‎ ‎مناطق فقیر محدود نبوده است و گستره وسیعی را شامل می‌شده است.
به هر حال در‎ ‎مناطق فقیر نشین شهرها، اینگونه خدمات آموزشی تقویتی و ویژه به صورت محدودتری وجود‎ ‎داشته است. علاوه بر این معیارهای اینکه کدام یک از دانش‌آموزان به چنین آموزش‌هایی‎ ‎نیاز دارند در مناطق گوناگون بسیار متفاوت بود. به طور عام، در مناطق فقیر نشین این‎ ‎گرایش وجود داشت که دانش‌آموزانی با ضریب هوشی پایین‌تر و ضعیف‌تر به عنوان دانش‎آموزانی محسوب شوند که به این نوع آموزش‌ها نیاز دارند درحالی که در مناطق مرفه‎ ‎گرایش عمده آن بود که دانش‌آموزان با ضریب هوشی بالاتر و در سطح متوسط نیز به عنوان ‎دانش‌آموزانی محسوب شوند که به چنین آموزشهایی نیازمندند.
این امر تا حدی با منابع‎ ‎مالی‌ که برای حمایت از این خدمات آموزشی در دسترس بود، ارتباط داشت. عامل دیگر‎ ‎عبارت بود از مقاومت مدیران و هیأت مدیره مدارس مناطق فقیرنشین که مخالف اعمال‎ ‎محدودیت روی فرصت‌های یادگیری دانش‌آموزان بودند.

آموزش کودکان تیزهوش‎ ‎

دو دهه قبل برای دانش‌آموزان تیز هوش و با استعداد برنامه‌های کمی وجود داشت. در سال 1990، در 38 ایالت به بیش از 2 میلیون دانش‌آموز تیزهوش خدمات ارائه می‌شد، که ‎دانش‌آموزان از مهدکودک تا دبیرستان را در برمی‌گرفت. 26 ایالت مدارس را موظف به ارائه‏‎ ‎خدمات و برنامه‌های آموزشی برای کودکان تیزهوش کردند و 27 ایالت قوانینی را‏‎ ‎گذراندند که مناطق را به ارائه چنین امکاناتی ترغیب می‌کرد. فقط شش ایالت فاقد‎ ‎چنین قوانینی بودند. به هر حال شمار دانش‌آموزانی که به عنوان دانش‌آموزان تیزهوش‎ ‎شناخته می‌شدند بنا بر اختلاف‌هایی که در قوانین و فعالیت‌های ایالت‌ها وجود داشت تفاوت‎ ‎می کرد.
به طور مثال در چهار ایالت بیش از 10 درصد دانش‌آموزان به عنوان دانش‌آموزان‎ ‎تیزهوش محسوب شدند و در 21 ایالت این مقدار کمتر از 5 درصد بود.
طبق اطلاعاتNELS ‎در‎ ‎سال 1989 میلادی 65درصد مدارس دولتی فرصت‌هایی را برای دانش‌آموزان تیزهوش و با استعداد‎ ‎فراهم کردند و تقریبا 9 درصد تمامی دانش‌آموزان مقطع دبیرستان در برنامه‌های آموزشی ویژه کودکان تیز هوش و با استعداد شرکت کرده بودند.
دو رویکرد بسیار شایع در خصوص دانش‌آموزان تیزهوش عبارت است از رویکرد غنی‌سازی‎ ‎و رویکرد تسریع. غنی‌سازی، به این معنی است که تمرین‌های آموزشی متنوع‌تری در‎ ‎اختیار دانش‌آموزان قرار گیرد. برنامه‌های غنی‌سازی ممکن است
شامل تمرین‌های پس از‎ ‎کلاس و یا کلاس‌های روزهای تعطیل شود که علاوه بر کلاس‌های معمولی برای این دسته از‎ ‎دانش‌آموزان تشکیل می‌شود.
همچنین در این رویکرد، ممکن است کلوب‌های خاصی تشکیل شود و علایق خاص این دسته از دانش‌آموزان در آن مورد توجه قرار گیرد.
رویکرد تسریع، معمولا عبارت است از ورود زودهنگام به دوره‌های آموزشی از مهدکودک‎ ‎گرفته تا دانشکده، جهش و یا گذراندن برنامه‌های جهشی نیمه وقت که در آن، دانش‌آموز‎ ‎در یک یا دو زمینه در روز آموزش‌های پیشرفته می‌بیند. مدارس مورد مطالعه، همگی‎ ‎دارای برنامه‌های خاصی برای کودکان تیزهوش نبودند. اما به هر حال برنامه‌هایی که‎ ‎در این خصوص وجود داشت که مبتنی بر اولویت‌های مدارس محلی مناطق بود.
این برنامه‌ها‎ ‎طبق نظر مدیر مدرسه و یا هیأت مدیره طراحی و انجام می‌شد. بیشتر معلمان و والدین‎ ‎معتقد بودند که دانش‌آموزان تیزهوش باید از طریق برنامه‌های ویژه برای توسعه نبوغ‎ ‎خود مورد ترغیب قرار گیرند. در میان برنامه‌های معدودی که برای این دانش‌آموزان‎ ‎وجود داشت، می‌توان از برنامه‌های مدرسه ابتدایی «راکفلر» نام برد. در مدرسه ابتدایی‎ ‎راکفلر برنامه‌های آموزشی ویژه کودکان تیزهوش از کلاس چهارم آغاز می‌شد. دانش‎آموزان تیزهوش برای دریافت آموزش ویژه در مسائل درسی از جمله هندسه و قرائت از‎ ‎کلاس‌های عادی خود بیرون کشیده می‌شدند. به همین نحو در مدرسه راهنمایی «واندربیلت»‎ ‎کلاس‌های آموزشی ویژه برای کودکان تیزهوش از کلاس چهارم آغاز می‌شد.
از دانش‌آموزان در کلاس سوم آزمونی به عمل می‌آمد و بنا به گفته معلم ریاضیات در‎ ‎مدرسه واندربیلت 90 درصد معیارها برای پذیرش به عنوان دانش‌آموز تیزهوش مبتنی بر‎ ‎سنجش‌های عینی بود.
به اعتقاد معلم ریاضیات مدرسه، «رولینگ هیلز» در این آموزشگاه تاکید روی‎ ‎معیارهای عینی ضروری بود، زیرا بسیاری از والدین در منطقه رولینگ هیلز سعی می‌کردند‎ ‎مدرسه را ترغیب کنند که فرزندشان را در این برنامه‌های ویژه جا دهد.
مادر یکی از دانش‌آموزان مدرسه واندربلیت توضیح می‌دهد که چرا برای پذیرش دانش‎‎آموزان در این برنامه‌های خاص باید روی نمرات آزمون تاکید می‌شد. همیشه والدینی‎ ‎وجود دارند که احساس می‌کنند کودکشان نیاز دارد در برنامه توسعه یافته (برنامه‎ ‎تیزهوشان) درس ریاضی شرکت کند. اگرچه آنها در این خصوص کمترین آشنایی‌ با‎ ‎معیارهای ارزیابی دانش‌آموز ندارند.
دانش‌آموزان کلاس ششم منطقه رولینگ هیلز امتحانی را می‌گذراندند که موفقیت درسی‎ ‎در کلاس‌های جبر را پیش بینی می‌کرد.
از دانش‌آموزانی که از یک حد معینی نمره بالاتری‎ ‎می‌آوردند، خواسته می‌شد که برنامه ویژه کودکان تیزهوش را در کلاس ششم‎ ‎بگذرانند.
اگرچه برای دانش‌آموزان بسیار موفق نیز کلاس‌هایی وجود داشت، اما برنامه‌های کودکان‎ ‎تیزهوش در ریاضیات و علوم تجربی در مدارس راهنمایی و ابتدایی متوسط و یا کمتر از حد‏‎ ‎متوسط محدود بود ویا اصلا وجود نداشت. برخی مدارس هیچگونه برنامه‌ای برای کودکان‎ ‎تیزهوش نداشتند. مربیان اشاره کردند که این برنامه‌ها، منابع مالی را از سمت‎ ‎برگزاری کلاس‌های جبرانی مورد نیاز در این مدارس منحرف می‌کرد. نبود برنامه‌های‎ ‎ویژه تیزهوشان در بسیاری از مدارس این تصور را تقویت می‌کند که دانش‌آموزان تیزهوش‎ ‎از سوی مدارس مورد غفلت قرار گرفته‌اند. یک معلم در مدرسه راهنمایی «وست»‎ ‎گفت:من فکر می‌کنم که در نظام آموزشی آمریکا به دانش‌آموزان بسیار تیزهوش بی‌وفایی‎ ‎شده است.
سایر معلمان، والدین و مدیران مدارس نیز در این دیدگاه سهیم بودند.

تقسیم بندی کودکان استثنایی‎

کودکان استثنایی به هفت گروه به شرح زیر تقسیم می‌شوند‎:‎
- اختلال گفتاری‎ ‎
- ناتوانی یادگیری‎ ‎
- اختلال عاطفی
- عقب ماندگی ذهنی
- اختلال شنوایی
- آسیب دیدگی استخوانی
- آسیب دیدگی پزشکی

اهداف آموزشی

- فراهم کردن امکانات آموزشی برای کودکان استثنایی با هر یک از معلولیتهای خاص‎ ‎
- آموزش توأم این کودکان در کنار کودکان معمولی‎

سیاست‌های آموزشی

از جمله مهمترین سیاست‌های آموزش استثنایی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
- آموزش کودکان استثنایی بدون جداسازی از کودکان معمولی
- کودکانی که به دلیل معلولیت‌های مختلف نمی‌توانند در مدارس عادی حضور یابند در‎ ‎بیمارستان‌ها و منازل و یا در مؤسسات عمومی و خصوصی بدون پرداخت هزینه از سوی والدین‎ ‎تحت مراقبت قرار بگیرند.

منبع: WWW.aftab.ir - آفتاب

0
مبحث آموزش و پرورش از مهمترین مسائلی است که سطح علمی و پیشرفت کشورها را در جهان تعیین می کند و کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست لذا توجه و عدم توجه به این مقوله می تواند موقعیت هر کشوری را در جهان مورد تاثیر قرار دهد. آیا بررسی و حل مشکلات موجود در این بخش تاکنون در کشور ما بطور صد در صد جدی مورد کنکاش قرار گرفته است و اگرنه براستی چرا به این امر مهم که ریشه بسیاری دیگر از مسائل و مشکلات کشور متاثر از این مورد است مورد رسیدگی ویژه قرار نمی گیرد.

مبحث آموزش و پرورش از مهمترین مسائلی است که سطح علمی و پیشرفت کشورها را در جهان تعیین می کند و کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست لذا توجه و عدم توجه به این مقوله می تواند موقعیت هر کشوری را در جهان مورد تاثیر قرار دهد. آیا بررسی و حل مشکلات موجود در این بخش تاکنون در کشور ما بطور صد در صد جدی مورد کنکاش قرار گرفته است و اگرنه براستی چرا به این امر مهم که ریشه بسیاری دیگر از مسائل و مشکلات کشور متاثر از این مورد است مورد رسیدگی ویژه قرار نمی گیرد.


برای تحقق این امر نیازمند پتانسیل قوی هستیم که اصلاح بنیادین سیستم آموزشی که شامل سه بخش اساتید روش و مراکز تحصیلی است را در بر گیرد. البته بحث در این مقوله بسیار گسترده است که در این مجال فرصت کافی برای اشاره به همه آنها نیست اما به بعضی از آنها لازم است اشاره ای بنمائیم.


در یک مقایسه سطح مراکز آموزشی ما نسبت به گذشته در می یابیم که اگر چه در بحث کمیت پیشرفت هایی حاصل شده ولی متاسفانه در کیفیت که منشا اثر است شاید در برخی موارد حرکت ارتجاعی هم داشته ایم. در مبحث آموزش علمی رابطه کمیت و کیفیت باید بسیار دقیق و کارشناسانه باشد که نتیجه مثبت حاصل شود. افزایش مراکز علمی بطور قطع با توجه به جامعه رو به رشد ما لازم است ولی اگر این رابطه نا هماهنگ باشد و فقط مشغول ایجاد مراکز متعدد با اسامی مختلف و به ظاهر شیک و مدرن باشیم و در آن اماکن زیبا اساتید مجربی که بتوانند به عنوان سرچشمه جوشان علمی عطش یادگیری دانش آموزان و دانشجویان را خاموش نماید نداشته باشیم ; ایجاد آن امکانات قطعا کاری بیهوده و عبث بوده است و در مقابل اگر اساتیدی مجرب و کارآمد داشته باشیم و فضای مناسبی برای فعالیت آنها نداشته باشیم بازهم در کار ما لطمه وارد خواهد آمد. ولی در مورد اول این زیان و خسران به مراتب بالاتر و ملموس تر است.

همانطور که مشهور است در یونان قدیم باغی وجود داشته به نام «آکادمی» که فیلسوف معروف یعنی «افلاطون» در آنجا تدریس می کرد و به قدری آن مرد بزرگ توانست در آنجا تاثیر علمی بوجود آورد که پس از او نیز شاگردانش به مدت هزار سال در آن محل به بحث و درس و تدریس مشغول بودند و هم اکنون نیز بسیاری از مراکز علمی دنیای غرب به همین نام شناخته می شوند و در ایران قدیم خود ما هم کم نبوده اند بزرگانی چون ابن سیناها رازی ها و ابوریحان ها که با امکانات ابتدایی و در زیر نور شمع و چراغ پیه سوز آثار علمی ارزشمندی را از خود بر جای گذاشته اند که پایه بسیاری از علوم امروز جهان است.


پس می توانیم به این نتیجه برسیم که محور اصلی این تحول باید در ایجاد مراکز تربیت معلم و اساتید در مقاطع مختلف باشد که باید سرلوحه امر قرار گیرد. البته ناگفته پیداست که بحمدالله در کشور معلمین و اساتید لایق بسیاری وجود دارند ولی با روند رو به رشدی که به حول و قوه الهی حاکم شده و لزوم کم نمودن فاصله علمی کشور با جهان ; می طلبد که در این بخش سرمایه گذاری جدی و هنگفتی شود و همانطور که توقع به حق بر این است که معلمین و اساتید باید از نظر مالی و رفاهی جزو افراد مرفه جامعه باشند که به دور از دغدغه های مادی و با فکری باز به وظیفه خطیر خود مشغول باشند. توقع به حق نیز بر این است که ایشان از نظر علمی ـ فرهنگی و تربیتی جزو افراد نخبه فعال سالم تحول گرا و مبتکر در امور آموزش نوین باشند که بتوانند زمینه تحول علمی و در نهایت پیشرفت کشور را فراهم آورند.


متاسفانه نوعی رکود و درجازدن در سیستم آموزشی ما حاکم است بطوریکه دانش آموز با کیف و لوازم به مدرسه وارد شده و در روی صندلی و پشت میزهای اغلب نامناسب سنتی و در کلاس های معمولا غیر استاندارد و بعضا در محل های نامناسب برای تحصیل از نظر بافت و ازدحام شهری حضور پیدا می کند و بازمی گردد و از روش ها و ابزارهای علمی که در دنیای جدید مرسوم گردیده خبری نیست تحصیل برای کودکان و جوانان باید با آمیزه های دیگر مثل تفریح و ورزش و شادمانی که با حال و هوای جوانی دمساز است ادغام شود و این کار می تواند سختی درس خواندن را در آنان کاهش دهد و از تنفر دانش آموزان نسبت به مدرسه و آرزوی تعطیلی آن بکاهد.

بطور مثال در طول هفته یک یا دو زنگ شادی و تفریح سالم با استفاده از هنرمندان در رشته های مختلف و ایجاد سفرهای تفریحی و علمی کوهنوردی و غیره البته با استفاده از تیم های متشکل از عوامل متخصص جهت ایجاد ایمنی لازم و همچنین بهینه سازی این نوع برنامه ها در طول ماه بصورت متنوع و حساب شده استفاده نماییم و از بسیاری از انحرافات که در کمین جوانان است ; با این روشها ; مبارزه کنیم.

متاسفانه ما از این روش های ساده بی بهره ایم و حتی در برخی مدارس به عینه دیده می شود که بخاطر کوچک بودن حیاط مدرسه و تنگ بودن راهرو ; بچه ها که سرشار از انرژی هستند حتی از دویدن منع می شوند و اولیا مدارس بخاطر آسایش از برخی مخاطرات اجازه دویدن و بازی را نمی دهند و مثلا وقتی برف باریده در زنگ تفریح اجازه ورود به حیاط را نمی دهند و باید در کلاس بمانند. اینها شاید به نظر برخی نکات کوچک و بی اهمیت شمرده شوند ولی بر عکس بسیار مهم اند و می بایست مسئولین در جهت رفع نقص از مدارس و با تذکر بخشنامه ای مانع از جلوگیری از بازی بچه ها شوند. افزایش وزن و دلمردگی بسیاری از بچه های امروزی موید این واقعیت است که سیستم تحصیلی ما در زندگی ماشینی که مضاعف بر علت شده سلامتی نونهالان را به مخاطره انداخته است باید به این واقعیت معروف توجه داشت که روح و عقل سالم در بدن سالم است.

یکی دیگر از مواردی که لازم است به آن اشاره کنیم بالا کشیدن بیش از حد سطح دروس و عمده نمودن ورود به مدارس تیزهوشان و نمونه است. مراکز آموزشی می بایست آنقدر متنوع باشند که برای هر نوع استعداد با توانایی آنها ;زمینه رشد مهیا باشد و ایجاد رقابت برای ورود به یک نوع از مدارس موجب شده تا خانواده ها با صرف هزینه های بسیار حتی در زمان تعطیلی مدارس بچه ها را مجبور کنند که به چند کلاس بروند و از طرفی در طراحی سئوالات آزمون تیزهوشان و نمونه باید دقت و نظارت بیشتری شود. در برخی سئوالات هیچ رابطه ای با آزمون هوش و بار علمی دیده نمی شود که بعضا موجب سرخوردگی حتی بچه های با استعداد گردیده است که جا دارد مسئولین امر نسبت به آن توجه نشان دهند.


در پایان امیدوارم که طرح این مسایل مورد توجه و مفید فایده واقع گردد و مسئولین امر نسبت به حل مشکلات این بخش توجه ویژه ای نمایند تا شاهد تحول بیش از پیش کشور عزیزمان باشیم. انشاالله

www.aftabir.com - آفتاب

0
آموزش و پرورش از بدو تشکیل زندگی گروهی انسان و در پاسخ به نیاز انسانها در روابط متقابل شکل، ابتدایی خود وجود داشته است و بنابراین یکی از قدیمی ترین نهادهای اجتماعی است. در شرایط جدید و پیچیده تحولات جهانی، آموزش و پرورش به صورت یک نظام فراگیر، ابتدا جوامع پیشرفته و توسعه یافته و متعاقب آن سراسر جوامع در حال پیشرفت را فرا گرفته است و امروزه جامعه ای نیست که این نظام نقشی در تحول و پویایی و پیشرفت آن نداشته باشد.
در جهان امروز، رابطه آموزش و پرورش با جامعه و در جهت پاسخگویی به نیازهای متنوع و پیچیده آن، اهمیتی مضاعف و روز افزون یافته است. خاصه که با توجه به فرآیند جهانی شدن و تاثیراتی که این فرایند بر ساختارهای اجتماعی دارند، مطالعه و بررسی نظام های آموزشی از اولویت های مهم و اساسی هر جامعه ای بشمار می آید. یعنی هم حکومت، هم مردم و هم سازمان های آموزشی، برنامه ریزان اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، همچنین معلمان و مربیان به خوبی از این امر مهم آگاهند. بنابراین لازم می آید جهت پاسخگویی به نیازهای جدید و بخصوص تاثیرات شگرفی که فرایند جهانی شدن ایجاب می کند، شیوه ها و سبک های نوین آموزشی مورد توجه مداقه برنامه ریزان آموزشی قرار گیرد.
چرا که برای پاسخ به نیازهای جدید، آموزش کهنه و سنتی قادر نیست خود را با شرایط جدید و بالطبع با نیازهای متنوع و پیچیده امروز تطبیق دهد.
در این راستا این نوشتار بر آن است با تبیین مهمترین مولفه های تاثیرگذار در آموزش و پرورش نوین و با تاکید بر نظریه تفسیری «مایکل یانگ» که مورد توجه عده زیادی از علاقه مندان و صاحبنظران مسائل آموزش و پرورش است، ضمن تبیین گسترده ویژگی های آموزش و پرورش نوین راهکارهای لازم را در جهت رهایی از آموزش و پرورش سنتی مطرح می کند تا بلکه زمینه های پویایی نظام آموزشی و هماهنگی آن با نـــیازهای فزاینده جامعه امروزی فراهم آید.
آموزش و پرورش و نظریه تفسیری مایکل یانگ
به اعتقاد بسیاری از جامعه شناسان، شکاف میان جامعه شناسی آموزش و پرورش جدید و آموزش و پرورش سنتی، نوعی تغییر پارادایم یا انقلاب در جامعه شناسی محسوب می شود. اگرچه نخستین نشانه های پیدایش رهیافت جدید به آغاز اصلاحات مدرسه در دهه 1990 در انگلستان برمی گردد. اما اغلب چنین گفته می شود که ظهور کامل آن رهیافت در اوایل دهه 1970 رخ داد. پیش از این جامعه شناسی آموزش و پرورش در انگلستان به شدت متوجه مساله عدالت اجتماعی و اتلاف استعدادها در مدرسه بوده و تحت تاثیر چارچوب کارکردگرایی ساختاری (پارادایم قدیم) قرار داشت.
در حالی که جامعه شناسی آموزش و پرورش جدید دیدگاه کارکردگرایانه در مورد جامعه، دانش و رفتار انسان را رد و نسبت به فهم الگوهای ارتباطی که ساخت اجتماعی واقعیت را شکل می دهند، ابراز علاقه کرده است. در این دیدگاه، جامعه یک هویت پویا تصور می شود که روابط اجتماعی ناشی از کنش و واکنش زنان و مردان آن را شکل می دهد. بدین سان، این دیدگاه به انسان به عنوان موجودی فعال می نگرد. در صورتی که در دیدگاه کارکردگرایی مردم صرفاً اجراکنندگان نقش های اجتماعی از قبل تعیین شده، تصور می شوند به علاوه این حوزه بر این موضوع تاکید می کند که ما نیازمند برداشت خود از واقعیتی که مبتنی بر شعور عامیانه (Knowledge and control) است، هستیم. یعنی اینکه حوادث و موقعیت های اطراف خود را دیده و به آنها واکنش نشان دهیم. در حوزه آموزش و پرورش این به معنای مطالعه فرآیند تعامل در کلاس درس، استفاده از شناخت، محتوای آموزش، فضای کلاس درس و نظایر آن است.
مایکل یانگ طلایه دار برجسته پارادایم جدید است. به اعتقاد بسیاری ظهور جامعه شناسی آموزش و پرورش جدید با انتشار کتاب یانگ با عنوان شناخت و کنترل در سال 1971 بوده است. یانگ توجه محققان را به عوامل ساختاری که در چارچوب مدرسه موردغفلت واقع شده بودند، جلب کرد. بدین ترتیب این ایده مطرح شد که از آنجا که شناخت دارای ساخت اجتماعی است لذا می تواند براساس نیت آدمی تغییر یابد.
به نظر وی، اصلاحاتی که ما در بحث از فرآیندهای آموزشی به کار می بریم، مطلق نیستند بلکه محصول کنش آدمی در شرایط تاریخی خاصی اند. پس انسان، معانی را برای درک دنیای اطراف خود خلق می کند. به عنوان مثال هوش و خلاقیت هر یک مفاهیم و اصطلاحات نسبی هستند.
به اعتقاد یانگ در واقع، جامعه شناسی تفسیری آموزش و پرورش بر ماهیت اجتماعی مقولات آموزشی و فرآیندهای اجتماعی تأکید می کند که از طریق آنها این مقولات ساخته شده و حفظ می شوند. به تعبیر برنشتاین، دیدگاه جدید بر ویژگی های دانشی مدرسه، تأکید دارد در نتیجه برنامه درسی، نحوه تدریس و اشکال ارزیابی (امتحان) موردتوجه شدید این دیدگاه قرار می گیرند.
برای مثال، در مورد عنصر برنامه ریزی درسی، اگر خواهان اعمال روش فعال و خلاّق فرد باشیم، باید الگوی برنامه درسی، الگوی مبتنی بر ـ دانش آموز به عنوان منبع اطلاعات ـ باشد. در چنین الگویی یادگیری واقعی، فقط زمانی رخ می دهد که دانش آموز شخصاً به سازمان دادن محتوای برنامه همت گمارد، تا به ساختن معنی و مفهوم اختصاصی برای محتوا نایل شود. البته با این تأکید که محتوا را باید شخص دانش آموز انتظام دهد.
به عبارت دیگر، در روش های فعل پذیر (آموزش سنتی)، معلم دانش آموز را به برخورد انفعالی و سطحی با یادگیری ترغیب می کند و این بدان سبب است که درک عمیق دانش آموز از محتوا تحت الشعاع کمیت آموزش داده شده قرار می گیرد. این امر سبب می شود که فراگیری مهارت های ارزنده شناختی نیز موردغفلت قرار گیرد. اما در روش فعال (خلاق)، دانش آموز می آموزد چگونه تعیین کننده جهت تعلیم و تربیت خود باشد و این قابلیتی است که زیربنای آموزش مستمر را تشکیل می دهد.
● موضوع های اصلی موردتوجه در رهیافت تفسیری آموزش و پرورش:
الف) مطالعه محیطهای یادگیری: از آنجا که رهیافت تفسیری بر عوامل اجتماعی مؤثر بر فرایند تولید و کنترل شناخت تأکید دارد، لذا این پارادایم برای مطالعه شرایطی که در آن یادگیری روی می دهد، بسیار مناسب است. از این لحاظ، سه جنبه حائز اهمیت است:
1) رابطه سلسله مراتبی میان معلم و دانش آموز، ارتباط نمادین میان معلم و دانش آموز و شناختی که اساس تعامل میان آنهاست.
2) تعامل در کلاس درس: در چارچوب رهیافت جدید، پیوند انتظارات معلم و عملکرد دانش آموز موردتوجه قرار می گیرد. طرفداران این دیدگاه معتقدند که بسیاری از ابعاد تعامل در کلاس درس موردغفلت قرار گرفته است. از جمله اینکه چگونه معلمان آگاهانه یا ناآگاهانه انتظارات خود را به دانش آموزان منتقل می کنند.
3) زبان مورداستفاده در کلاس درس: اهمیت زبان در مطالعه عملکرد تحصیلی کاملاً آشکار است در این جهت از دستاوردهای رهیافت جدید، کمک به فهم رابطه میان زبان و موفقیت تحصیلی بوده است. زیرا یکی از فرضیات کانونی این دیدگاه این بوده که زبان با نحوه ادراک واقعیت اجتماعی ارتباط دارد. به عبارت دیگر، فرایندهای فکری افراد و تجربه آنها از جهان اجتماعی را شکل می دهد.
4) برنامه درسی: به اعتقاد یانگ، برنامه درسی در کانون توجه پیروان رهیافت جدید قرار دارد زیرا نهادهای تربیتی نه تنها پردازش کننده افراد، بلکه پردازش کننده شناخت نیز هستند. در این معنا، شناخت معنای گسترده تری یافته و هم شامل محتوای سرفصلهای رسمی درس می شود و هم شامل ادراکات و اطلاعات در مورد جامعه و نحوه عملکرد آن است و این همان چیزی است که به آن برنامه ی درسی پنهان می گویند. بنابراین امروزه وقتی از تکنولوژی صحبت می شود مقصود آموختن راه و رسم زندگی روزمره نیست، بلکه تأکید بر فرهنگ غنی و قابلیت های دانش آموزان است.
پیشتر مدرسه آشکارا بر حفظ و ارائه مجدد ارزش های سنتی تأکید داشت. لیکن تحولاتی که اخیراً به وقوع پیوسته اند، برای خلاقیت و شخصیت اهمیت خاصی قائل می شوند. زیرا اهدافی که مدنظر هستند، بهتر مشخص شده و در عین حال در سطوح مختلف رقابت را نیز پیش بینی می کنند، این هدفها جهت ادامه تحصیل مطلوب را در کودکان بااستعداد مشخص می کنند.
تنوع در برنامه ها و اهداف آموزشی بازگوکننده این نکته است که معلمان باید توجه بیشتری به منافع و روحیات کودکان مبذول دارند. چرا که در آموزش و پرورش آنچه که مهم است، بیدار کردن و پرورش دادن تمامی استعدادها و نیروهای ثمربخش انسان و هماهنگ کردن آن نیروهاست یعنی:
الف) هماهنگ کردن نیروهای باطنی یک فرد و رفع تضادها و تناقضاتی که در وی نهفته است، با ایجاد مهارت در رویارویی با این موانع و تضادها و معنادار کردن مشکلات و دشواریهای زندگی.
ب) به فعالیت در آوردن نیروهای هماهنگ، و یکپارچه کردن آنها برای پیمودن راه.
پ) هماهنگ کردن دستگاه های فعال تعلیم و تربیت جامعه ضمن هویت مستقل آنها.
ت) در این جا، قانون تربیت، همانا تن دادن به طبیعت کودک و فراهم آوردن شرایط و زمینه های مناسب است تا کودک همانگونه که می تواند و نه آنگونه که ما می خواهیم و یا او می خواهد، تربیت شود.در دیدگاهی نوین، آموزش و پرورش نمی تواند به جامعه و افراد تشکیل دهنده آن و همچین خواست ها و انتظارهای آن بی توجه باشد. «مانهایم» معتقد است که تعلیم و تربیت نمی تواند در خلأ صورت گیرد. وی مشتاقانه سعی داشت تا جامعه ای را که در آن بسر می برد، بشناسد. با تجزیه و تحلیل جامعه و طبقه بندی های آن خواهیم توانست برنامه تربیتی خود را برای نیل به جامعه ای جدید و بهتر تدوین کنیم. وی در کتاب انسان و جامعه اظهار می دارد:
جامعه شناسان تعلیم و تربیت را صرفاً وسیله تحقق آرمانهای انتزاعی فرهنگ؛ نظیر انسانگرایی، یا تخصص گرایی فنی تلقی نمی کنند، بلکه آن را بخشی از فرآیند تأثیرگذاری بر مردان و زنان می دانند. تعلیم و تربیت را فقط زمانی می توان فهمید که بدانیم فراگیران برای چه جامعه ای و برای کدام موقعیت اجتماعی تعلیم می بینند.
دیدگاهی که می تواند در راستای رهیافت تفسیری یانگ، معنا و فهم نوین پیدا کند. در نتیجه و به طور خلاصه می توان ویژگیهای آموزش و پرورش نوین را با توجه به دیدگاه تفسیری یانگ با اندکی تسامح در محورهای زیر خلاصه کرد:
1) مفهوم آموزش و پرورش نوین، فرآیندی درونی و فاعلی است که کشف و به کار انداختن نیروی خلاقه انسان و فعلیت بخشیدن به آن را دربر می گیرد.
2) آموزش و پرورش نوین از تنگنا و محدوده زمانی و مکانی (اینجا و اکنون) بیرون می آید و دامنه و گستره خود را در تعامل با ضرورتای جامعه جهانی توسعه و عمق می بخشد.
3) در منطق تعلیم و تربیت نوین، هر کسی، مشخصاً حاکم و عامل ترقی فرهنگی و اخلاقی خویش خواهد بود و خودآموزی، خودرهبری و خودگرایی در فرآیند یادگیری تقویت می شود. در واقع فرهنگها و ارزشها از نو بازسازی و بازآفرینی می شوند.
4) تعلیم و تربیت نوین و نوآور، تمامی ابعاد شخصیت و لایه های زندگی فردی و اجتماعی را دربر می گیرد. همان مفهومی که اخیراً سازمان یونسکو با عنوان «یادگیری گنج درون» بر چهار ستون: «یادگیری زیستن»، «باز هم زیستن»، «انجام دادن»، و «دانستن» معنا کرده است و اخیراً آن را در سه حیطه موسوم به سه (H) یعنی سر (Head)، قلب (Heart) و دست (Hand)، تعریف کرده است.
البته واضح است که بسیاری از مشکلات نظری که آموزش و پرورش سنتی با آن مواجه است در رهیافت تفسیری و جدید نیز وجود دارند. اما آنچه که در ارتباط با این دیدگاه حائز اهمیت است این است که هر الگویی و رهیافتی آنگاه مثمرثمر است که بتواند به رفع موانع و مشکلات نظام آموزش و پرورش در شرایط پیچیده کنونی فائق آید و زمینه را برای شکوفایی و نوآوری در نظام آموزش و پرورش فراهم کند.
منبع: www.aftabir.com - آفتاب
0

ترجمه و تالیف: پریوا صفری

دبیر فیزیک منطقه 12 شهر تهران

کلید واژه‌ها: سیاست‌های آموزشی، اهداف آموزشی، ساختار نظام آموزشی، کتابهای درسی و کار، کاربرد اثر بخش، فناوری اطلاعات و ارتباطات، سنگاپور

اشاره

کشور سنگاپور که در منطقه جنوب شرق آسیا قرار دارد، در سالهای اخیر شاهد رشد چشمگیری در زمینه فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، نانو و بیوتکنولوژی و نیز سایر حیطه های صنعتی بوده و این پیشرفت‌ها را در سایه سیاست‌های آموزشی اقتصاد محور خود کسب کرده است. آموزش علوم تجربی و ریاضیات به عنوان زیربنای رشد علوم و فناوری در این کشور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و در این رابطه وزارت آموزش و پرورش سنگاپور، با فراهم کردن نظام آموزشی آزاد و انعطاف پذیر، دانش‌آموزان را با نیازهای جامعه آشنا ساخته و به گونه‌ای آنها را آموزش می‌دهند که بتوانند در آینده در رفع مشکلات جامعه سهیم باشند. در سایه این سیاست‌ها، دانش‌آموزان سنگاپوری مؤفق شده اند تا در آزمونهای بین المللی از جمله تیمز (TIMSS)1 و پرلز(PIRLS)2، نتایج بسیار درخشانی کسب نمایند. نظام آموزشی سنگاپور تشابه زیادی با نظام آموزشی ایران داشته و سیاستهای آموزشی آن متمرکز بر رشد منابع انسانی است و سعی می‌شود تا علاوه بر آشنا ساختن دانش آموزان با نیازهای کشور، مهارتهای لازم برای انجام فعالیتهای علمی- فناورانه در سطح جامعه را به آنها آموزش دهند.

منبع: صفری، پریوا، (1385). راز موفقیت آموزش و پرورش سنگاپور، مجله رشد تکنولوژی آموزشی، شماره (2) 178.

سنگاپور در منطقه جنوب شرق آسیا در تنگه مالاکا بین اقیانوس هند و آرام واقع شده است. این کشور کوچک‌ترین کشور مستقل آسیاست و از یک جزیره اصلی و 60 جزیره کوچک تشکیل شده است و شهر سنگاپور پایتخت کشور و حکومت آن جمهوری است. مساحت سنگاپور با جزایر کوچکترش مجموعاً 620 کیلومتر مربع است. طبق آخرین سرشماری که در سال 2003 انجام شده میزان کل جمعیت در سنگاپور000/120/4 نفر است که تعداد 209/263/3 نفر ساکن دائمی این کشور و بقیه غیردائمی هستند. زبان‌های رسمی در سنگاپور، مالزیایی، چینی، تامیلی و انگلیسی می‌باشند. مالزیایی زبان محلی این جزیره و انگلیسی، زبان اداری و حکومتی سنگاپور است.

اهمیّت استراتژیک این کشور کوچک به دلیل قرار گرفتن آن در دهانه تنگه مالاکا است. موقعیت جغرافیایی این کشور طوری است که در مرکز راههای دریایی و هوایی اقیانوسهای آرام و هند قرار دارد. سنگاپور هدایت صادرات و واردات منطقه شرق آسیا را به عهده دارد و دارای اقتصادی خدمات‌گرا است. تولید ناخالص ملی (GNP)3 این کشور در سال 2005 برابر 120 میلیارد دلار آمریکا بوده و سهم آموزش و پرورش از این تولید 8/3 درصد می‌باشد. اگر چه رشد اقتصادی سنگاپور تداومی آهسته داشته است، به جز کاهشی که ما بین سالهای 1997 تا 1998 داشته، در بقیه سالها رشدی صعودی را نشان داده است. این تداوم رشد صعودی حاکی از یک اقتصاد سالم و قوی و نه کاملاً دولتی همراه با خدمات اجتماعی و مدنی چشمگیر می‌باشد که اثری عمیق بر رفاه مردم و اقتصاد کشور داشته است. سنگاپوری‌ها از درآمد سرانه بالایی برخوردارند، به طوری که در رده‌های بالای طبقه‌بندی جهانی قرار می‌گیرند(32.900 دلار در سال میانگین درآمد هر نفر).

در یک ارزیابی کلی می‌توان گفت که سنگاپور از نظر اقتصادی دارای وضعیت مناسبی است و از این نظر در میان کشورهای در حال توسعه از موقعیتی شاخص برخوردار است. رشد اقتصادی این کشور و به تبع آن نیاز این کشور به افزایش بهره‌وری و رقابت‌پذیری، زمینه مناسبی برای استفاده از فناوریهای نوین و پیشرفته در این کشور ایجاد کرده است.

سیاست‌های آموزشی سنگاپور

سیاست‌های آموزشی سنگاپور، متمرکز بر رشد منابع انسانی است و سعی می‌شود تا دانش‌آموزان را با نیازهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کشور آشنا ساخته و با آموزش مهارتهای ویژه، نیروهای کاری لازم جهت رفع این نیازها را تعلیم دهند. نظام آموزش و پرورش سنگاپور بیشتر بر آموزش اخلاق وتربیت بدنی، پرورش افکار خلاق، منتقد و مستقل استوار است. سیاست‌های آموزشی سنگاپور ایجاب می‌کند که هر دانش‌آموزی زبان انگلیسی و زبان مادری خویش را یاد بگیرد. این عمل موجب می‌شود که دانش‌آموزان تبحر کافی را در زبان انگلیسی که زبان تجارت، علم و فناوری است داشته باشند. نظام آموزشی سنگاپور به اندازه‌ای دارای کارایی و بهره‌وری بالا است که دانش‌آموزان پس از فارغ‌التحصیل شدن می‌توانند بلافاصله جذب بازار کار شده و یا به طور آگاهانه ادامه تحصیل داده و مهارت‌های تخصصی بالاتر را کسب نمایند.

اهداف آموزشی سنگاپور در مدارس

یک از مهمترین اهداف آموزشی سنگاپور، فراهم ساختن آموزش جامع برای هر یک از شهروندان است. دراین رابطه وزارت آموزش و پرورش سعی دارد با فراهم کردن نظام آموزشی آزاد و انعطاف‌پذیر، دانش‌آموزان را با نیازهای جامعه آشنا کند و به گونه‌ای آنها را آموزش دهد که در آینده بتوانند در رفع مشکلات جامعه خود سهیم باشند. بنابراین در این راستا و به منظور ارج نهادن به دانش‌آموزان خلاق، مدارس مستقل و آزاد تأسیس شده است. همچنین وزارت آموزش و پرورش برنامه‌های خاصی برای دانش‌آموزان با استعداد در نظر گرفته است که شامل برنامه‌های آموزشی ویژه تیزهوشان مثل: ارائه دروس اختیاری هنر، موسیقی، زبان، تمرین پژوهش، انجام فعالیتهای علمی و استفاده از آزمایشگاه‌های مرکزی بوده و دانش‌آموزانی که بهترین نمرات را در رشته‌های علوم انسانی، ریاضی و علوم تجربی کسب نمایند و یا در حیطه های علمی، فناوری و هنر دارای نوآوری و خلاقیت باشند، مورد تقدیر قرار می‌گیرند.

ساختار نظام آموزشی سنگاپور

در نظام آموزشی سنگاپور، در مقطع ابتدایی، یعنی از سال اول تا ششم، دانش‌آموزان چهار سال را به عنوان مرحله پایه‌ای می‌گذرانند. همه دانش‌آموزان در دوره پایه موظف هستند برنامه‌های مشترک زبان انگلیسی، زبان مادری، علوم تجربی و ریاضیات را داشته باشند.

همچنین برخی دیگر از موضوعات درسی مثل موزیک، هنر سفالگری، آموزش بهداشت، مطالعات اجتماعی و آموزش علوم فیزیکی (شامل فیزیک و شیمی) به دانش‌آموزان آموزش داده می‌شود. علاوه برموارد فوق تدریس علم اخلاق نیز به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا ارزش‌های اخلاقی و هویت ملی‌شان را بهتر درک کنند. در پایان سال ششم، ازدانش‌آموزان امتحان نهایی تحت عنوان امتحان فارغ‌التحصیلی از مدرسه ابتدایی گرفته می‌شود و با توجه به نمره‌ای که کسب می‌کنند و استعدادی که در درس خاصی دارند می‌توانند دروس مقطع متوسطه مورد نظر را انتخاب کنند.

مقطع متوسطه حدود چهار الی پنج سال است و زمان آن به استعداد دانش‌آموز بستگی دارد. دروس خاصی برای تمام دانش‌آموزان ارائه می‌شود تا دانش‌آموزان را برای امتحان ورودی دانشگاه که در پایان چهار سال انجام می‌گیرد آماده کند. کسانی که این امتحان را به خوبی بگذارنند، وارد مقطع سال پنجم می‌شوند. برنامه آموزشی برای دوره‌های ویژه و معمولی شامل انگلیسی و ادبیات انگلیسی، زبان مادری، ریاضیات، علوم، تاریخ، جغرافی، هنر و صنعت، طراحی و فناوری، اقتصاد، خانه‌داری، آموزش اخلاق، آموزش تربیت بدنی و موزیک است.

با اتمام امتحانات پایانی مقطع متوسطه، دانش‌آموزان می‌‌توانند به مدت دو سال در آموزشکده‌های مقدماتی ادامه تحصیل دهند و یا به دوره سه ساله پیش‌دانشگاهی در مؤسسات متمرکز وارد شوند.

فلسفه و اهداف آموزش علوم در سنگاپور

در هر کشوری، لازمه پیشرفت سریع در علوم و فناوری، وجود شهروندانی است که با علوم پایه آَشنایی داشته و دارای سواد علمی- فناورانه باشند و بتوانند با درک واقعیت‌های علمی، در زندگی روزانه خود که مملو از پدیده‌های علمی و فناوری است، تصمیمات منطقی و آگاهانه اتخاذ نمایند.

هدف از آموزش علوم در سنگاپور، تربیت افرادی است که با علوم و فناوری آشنا باشند. در رویکردهای نوین آموزش علوم، افزایش دانش علمی و درک پدیده‌های مرتبط با علوم در اولویت قرار دارند؛ اما چون گسترش دانش علمی دانش‌آموزان با توجه به حیطه‌های شناختی و سن آنها، در تمامی حیطه‌های علمی دارای محدودیت است، لذا توانایی اخذ اطلاعات، ایجاد و یا پردازش آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. برای برخورداری همه دانش‌آموزان از رویکردهای آموزشی همسان، برنامه درسی و سیلابس‌هایی تدوین شده است که بر رشد مهارت‌های تفکر، مهارت‌های فرایندی، نگرش و نیز مهارت‌های تصمیم‌گیری و حل مسئله تأکید دارد.

در یک جامعه متمدن و پیشرفته، برای درک این واقعیت که علوم و فناوری به زندگی انسانها شکل می‌دهد، ضروری است تا در آموزش علوم نگرش‌های مثبت افراد نسبت به خویشتن و جامعه مطرح شود تا آنها بتوانند با زندگی ماشینی کنار آمده و خود را با شرایط دنیای مجازی وفق دهند. از این رو در برنامه های درسی آموزش علوم در سنگاپور تلاش می‌شود تا از یک طرف دانش‌آموزان را با زمینه‌های علمی آشنا ساخته و شرایط مطالعه و یادگیری بیشتر آنان را در آینده و در سطوح بالاتر یادگیری فراهم نمایند و از طرف دیگر با آگاهی دادن و آموزش روش‌های تفکر، آنها را برای زندگی در یک جامعه علمی- فناورانه آماده نمایند.

کتاب‌های درسی و کار در مدارس سنگاپور

تمامی کتاب‌های درسی، کار و ارزشیابی مدارس سنگاپور، برای هر سطح و پایه‌ای، بر پایه سیلابس‌های تنظیم شده از طرف وزارت آموزش و پرورش تدوین شده‌اند. علی‌رغم وجود کتاب‌های متنوع درسی برای هر سطح، مدارس سنگاپور مجبور هستند تا از کتاب‌های یکسانی در سراسر کشور استفاده نمایند.

علاوه بر کتاب‌های درسی و کار، در نظام آموزشی سنگاپور استفاده از کتاب‌های ارزشیابی از اهمیت و ویژگی خاصی برخوردار است. کتاب‌های ارزشیابی سبب می‌شوند تا دانش‌آموزان در کنار کتاب‌های کار مدرسه تمرینات اضافی نیز داشته باشند. این کتاب‌ها تمامی موضوعات درسی و نیز فعالیت‌های کتاب‌های کار را پوشش می‌دهند. اغلب هر دانش‌آموز سنگاپوری برای هر موضوع درسی دارای یک کتاب ارزشیابی مجزا می‌باشد و برای خانواده‌های سنگاپوری چیزی غیرعادی نیست که برای پیشرفت تحصیلی فرزندشان دهها کتاب ارزشیابی تهیه نمایند.

کتاب‌های ارزشیابی به طور گسترده‌ای به عنوان بخشی از برنامه درسی مدارس سنگاپور مورد استفاده قرار می‌گیرند و اوقات فراغت دانش‌آموزان را در زمان‌های خارج از مدرسه پر می‌کنند. کتاب‌های ارزشیابی ریاضی و علوم، دانش‌آموزان را ترغیب می‌کنند تا تمرین‌های بیشتری حل کرده و با مسائل و تمرین‌های سخت‌تر و چالش‌برانگیزتر از مفاهیم موجود در کتاب‌های درسی برخورد نمایند. در این کتابها، سئوالهای تشریحی و چندگزینه‌ای مفهومی، سئوالهای مربوط به یادگیری مهارت‌های تفکر، استدلال و خلاقیت، سنجش سطوح بالاتر تفکر(عملیات صوری) و نیز تمرین‌هایی جهت فعالیت‌های دست‌ورزی طرح می‌گردد.

راز موفقیت سنگاپور در آموزش و پرورش

عوامل مختلفی درموفقیت دانش‌آموزان سنگاپوری و نظام آموزش و پرورش سنگاپور نقش دارند. اولین و مهم‌ترین عامل کارایی، احساس مسئولیت و فعالیت هدف‌دار و برنامه‌ریزی شده وزارت آموزش و پرورش سنگاپور است. مسئولین نظام آموزشی با کمک متخصصان تعلیم و تربیت، چارچوب‌های نظام آموزشی و نیز سیلابس‌های برنامه درسی را به بهترین نحو ممکن و بر پایه مطالعات تطبیقی تهیه و تدوین نموده‌اند. درسایه فعالیت‌های آنان کتاب‌های درسی، کار و ارزشیابی سنگاپور بر پایه سیلابس‌های مورد نظر تدوین گشته و روی هم رفته می توان گفت که پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش از معلمان، دانش‌آموزان، کادر آموزشی و نیز تولید محتوا برای آنان، به نحو احسن انجام می گیرد.

سیلابس‌ها وچارچوب‌های برنامه درسی سنگاپور کاملاً پویا بوده و با توجه به وضعیت اقتصادی و بازار کار، قابلیت‌ اصلاح‌پذیری دارند. فرهنگ اجتماعی کشور سنگاپور نیز در رشد تحصیلی دانش‌آموزان نقش به سزایی دارد؛ زیرا که خانواده‌ها به تحصیل فرزندشان و یادگیری علوم و فناوری اهمیت زیادی قائل هستند و حاضرند برای افزایش رشد تحصیلی آنان سرمایه‌گذاری نمایند. وجود جو رقابتی در جامعه آموزشی سنگاپور و گسترش این روحیه و فرهنگ به رقابت‌های بین‌المللی سبب شده است تا خانواده‌ها نسبت به برگزاری مسابقات علمی و موفقیت فرزندان خود اهمیت بیشتری قائل شوند. برگزاری مسابقات علمی در سطح مدارس، منطقه‌، کشور و بین‌الملل اهمیت زیادی در نظام آموزشی و نیز در بین خانواده‌ها داشته و روی این اصل بسیاری از خانواده‌ها و مدارس، برنامه‌ریزی خاصی برای این مسابقات دارند.

درمدارس سنگاپور هر ساله دانش‌آموزان از طریق انجام تکالیف، پروژه‌ها، آزمون‌های محتوایی و عملکردی و نیز فعالیت‌های عملی و آزمایشگاهی توسط معلم خود مورد ارزشیابی قرار می‌گیرند. این امر به نوعی در ایجاد جو رقابتی در مدارس، نقش مهمی ایفا می‌کند. بر پایه این ارزشیابی‌ها دانش‌آموزان به پایه های بالاتر تحصیلی ارتقاء یافته و جایگاه علمی و شخصیتی خود را در مدرسه تثبیت می‌نمایند. در آزمون‌های سالانه، علاوه بر دانش آموزان؛ مدارس و عملکرد کادر اداری- آموزشی آنها نیز مورد ارزشیابی قرار گرفته و از لحاظ سطح علمی، رشد تحصیلی وکسب عناوین افتخارآمیز رتبه‌بندی می‌شوند. این امر سبب تشویق دانش‌آموزان و معلمان از طرف کادر اداری مدرسه و اجرای منظم‌تر و دقیق‌تر اهداف آموزشی می‌شود.

کاربرد اثربخش فناوری اطلاعات و ارتباطات در سنگاپور

سنگاپور جزو معدود کشورهایی است که موفق شده است تا در زمینه تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با رویکردهای تربیت معلم و آموزش دانش‌آموزان قدم های اساسی بردارد. مسئولین آموزش و پرورش سنگاپور برای راه اندازی رایانه‌های پر سرعت در مدارس، تربیت معلمانی که بتوانند از این فناوری در امر آموزش استفاده کنند، و برای تشویق دانش‌آموزان به پژوهش با استفاده از شبکه، به ساخت وب سایت و طراحی پروژه‌های شبکه‌ای طرح‌های جامع ملی روی آورده اند. بر اساس آخرین داده‌های رایانه بانک جهانی، در سال 2001 به ازای هر نفر، 5 دستگاه رایانه در کشور سنگاپور وجود داشته است. این رقم حتی از کشورهایی چون ژاپن و ایالات متحده نیز بالاتر است. بسیاری از دانش‌آموزان مدارس راهنمایی و متوسطه از امکانات اینترنت بی‌سیم و رایانه‌های قابل حمل کیفی4 برای دریافت درس از وب سایت مدرسه‌ و نیز ارسال پیام به دوستان و تبادل اطلاعات استفاده می‌کنند.

نتیجه گیری:

نظام آموزشی سنگاپور شباهت زیادی به نظام آموزشی کشورمان دارد. در دهه 90 میلادی نظام آموزشی سنگاپور یک دگردیسی را تجربه کرده و مسئولان آموزش و پرورش آن در صدد بر آمدند تا اصلاحات زیادی در بخش‌های گوناگون به خصوص آموزش عمومی و تربیت معلم انجام دهند. برای تسریع روند اصلاحات، از فناوری اطلاعات و ارتباطات به نحو شایسته‌ای استفاده نمودند و اثرات مثبت این فناوری را در همه شئون زندگی مشاهده کردند. نظام آموزشی آزاد و انعطاف پذیر سنگاپور دنبال کننده سیاست‌های آموزشی اقتصاد محور بوده و متمرکز بر رشد منابع انسانی است و برای دستیابی به سطح مطلوبی از تولید علم و رشد اقتصادی- صنعتی، آموزش علوم و فناوری از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.

پی نوشت:

1- Third International Mathematics and Science Study

2- The Progress in International Reading Literacy Study

3- Gross National Product

4- Loptop

منابع:

1- http://www.sgbox.com/singaporeeducation.html

2- http://www.singaporemath.com/faq_Pre_PriSci.htm

3- http://www.moe.gov.sg/corporate/primary.htm

4- http://www.moe.gov.sg/esp/schadm/sec1/pslemain.htm

5- http://www.moe.gov.sg/schdiv/sis

6- http://singaporescience.sgbox.com/singaporesciencebooks.html

0

ساختار نظام آموزشی

نظام آموزشی جمهوری خلق چین بر مقاطع آموزش ابتدایی، مقدماتی و تکمیلی متوسطه و آموزش عالی مشتمل می گردد. آموزش مقاطع ابتدایی و مقدماتی و تکمیلی متوسطه اجباریست. کودکان رده سنی 6 سال بدون در نظر گرفتن جنسیت، ملیت و نژاد از برنامه های آموزش رایگان بهره مند می گردند. در صورت شرایط خاص، با ضمانت خانواده سن آموزش کودک به 7 سالگی بالغ می گردد. در این کشور،گذراندن آموزش پایه 9 ساله اجباری است. به عبارت دیگر هر دانش آموز می باید حداقل مدت زمان 9 سال به مدرسه برود. دانش آموزان ملزم به گذراندن دوره ابتدایی و مقدماتی متوسطه بوده و پس از قبولی در آزمون های کلیه مقاطع از حق ورود به دانشگاه برخوردارمی گردند. جهت ورود به مراکز آموزش متوسطه فنی و حرفه ای نیزقبولی در آزمون ورودی الزامی است. درکشورچین، توسعه نظام آموزشی در اولویت قرار دارد. سیاست مربوط به پیشرفت کشور بر مبنای آموزش پایه و رایگان به دانش آموزان به مدت 9سال به اصلاح نظام آموزشی کشور منجر گردیده است. مدرنیزه شدن جهان در آینده عامل اصلی این توسعه می باشد. نظام آموزشی چین به مراحل ذیل تقسیم می گردد:

مقطع آموزش پیش دبستانی ویژه کودکان رده های سنی 5- 3 سال

مقطع آموزش ابتدایی ویژه دانش آموزان رده های سنی 11-6 سال

عمده مراکز آموزش ابتدایی کشور توسط مقامات آموزشی محلی اداره می شوند. گفتنی است که مدارس خصوصی ابتدایی نیز فعالیت داشته و شهریه دریافت می دارند. مدارس مقدماتی و تکمیلی متوسطه نیز ویژه دانش آموزان رده های سنی 17-12 سال می باشد. این مدارس توسط مقامات و مسئولان محلی اداره می گردد. دوره مقدماتی متوسطه اجباری نبوده و شهریه ای نیز دریافت نمی گردد این در حالی است که شهریه دریافت می گردد. اغلب مدارس متوسطه خصوصی آموزش فنی وحرفه ای ارائه می دهند اما کیفیت آموزش ارائه شده توسط این مدارس با مدارس دولتی یکسان است با این وجود فارغ التحصیلان مدارس متوسطه خصوصی جهت ورود به دانشگاه ها از آمادگی بیشتری برخوردار می باشند. دانش آموزانی که مقطع مقدماتی متوسطه را به پایان رسانده اند می توانند به مدت 3 تا 5 سال در مدارس متوسطه فنی وحرفه ای ادامه تحصیل دهند. جهت ورود به دانشگاه ها، دانش آموزان ملزم به حضور در آزمون ورودی که هر ساله در ماه جولای برگزار می گردد، می باشند. گفتنی است که در این دوره شرایط سنی خاصی برای داوطلبان وجود نداشته و گزینش دانشجو بر مبنای نمرات او درآزمون مذکورصورت می گیرد. آندسته از دانش آموزانی که پذیرفته نشده اند جهت ادامه تحصیل باید به دانشکده های خصوصی بروند. شهریه چنین مؤسساتی بیشتر از شهریه دانشگاه ها دولتی است. از سال 1950 کشور چین مبادرت به پذیرش دانشجوی خارجی نموده است، در حال حاضر تعداد دانشجویان خارجی بیش از 41000 نفر است که به 125 کشور جهان تعلق داشته و در کلیه رشته ها و مقاطع تحصیلی به تحصیل مبادرت می نمایند. دانشجویان خارجی از نیاز های آموزشی متفاوتی برخوردار می باشند.


معمولاً در دانشگاه های چین آموزش متفاوتی برای این دسته از دانش جویان ارائه می شود. نظام آموزشی چین بر مبنای هماهنگی با موازین حکومت کمونیستی سازمان یافته و وزارت آموزش به تعیین اکثریت قوانین مربوطه مبادرت می نماید. این وزارت خانه مهمترین نهادی است که مسئولیت تدوین قوانین حاکم بر تشکیلات آموزشی کشور را بر عهده داشته و در جهت نظارت و حمایت مالی دولت از برنامه های آموزشی سیاست گذاری می نماید. وزارت خانه فوق به هماهنگی فعالیتهای مختلف دولت با اهداف نظام آموزشی (هماهنگی میان برنامه های آموزشی دوره های ابتدایی و آموزش عالی) مبادرت می نماید.دولت، اشخاص و گروه های مختلف از آموزش عالی حمایت و مقامات محلی نیز نقش مهمی در آموزش پایه ابتدایی ایفا می نمایند. علاوه بر نقش مدیریتی طی سه سال آموزش پایه نقش مقامات استانی در مدیریت آموزش عالی نیز در حال افزایش است. مقامات محلی، به اداره مدارس ابتدایی از محل بودجه محلی مبادرت نموده و دولت نیز به اداره دانشگاه ها از محل درآ مد ملی مبادرت می نماید. این در حالی است که نمایندگیهایی در سطح استانی به فراهم آوری تسهیلاتی برای مقطع ابتدایی با مشارکت مقامات محلی در جهت تامین هزینه ها مبادرت می نماید. بررسی و پیشبرد فعالیتهای آموزشی جزئی از نظام آموزش محلی قلمداد شده و حمایت مردمی در خصوص تامین هزینه های آموزشی گسترش یافته است. با وجود حمایت های مختلف از سال 1978 دولت به اختصاص بودجه بیشتری به نظام آموزشی کشور مبادرت نموده است. در سال 1986 قانون آموزش پایه تصویب شده و طی چند سال این قانون مرحله به مرحله به اجرا درآمد. جهت بر آوردن نیازهای آموزش پایه هر کودک چینی ملزم به گذراندن برنامه های آموزشی پنج ساله در مدارس ابتدایی و چهار ساله در مراکز مقدماتی متوسطه و یا شش سال در مدارس ابتدایی و سه سال در مراکز مقدماتی متوسطه می باشد. در برخی مناطق کشور اجرای کامل این قانون امکان پذیر نبوده است از این روی در قوانین جدید کشور چین به سه منطقه شهر ها و نواحی که از لحاظ اقتصادی پیشرفت کرده اند، شهرهای کوچک و روستاها و مناطق محروم تقسیم می گردد. در هر یک از این مناطق شرایط گوناگونی جهت اجرای برنامه های آموزش پایه حاکم است. در مناطق پیشرفته این آموزش کاملا اجرا می گردد. آمارها نشان می دهد آموزش ابتدایی در این مناطق که 91 درصد از جمعیت را در خود جای داده فراگیر است. در مناطق روستایی که 10تا 20 در صد جمعیت را شامل می گردد. اجرای آموزش پایه برمبنای عدم رشد اقتصادی صورت گرفته و اجرای آن یک هدف و نه واقعیت است.غیر از آموزش پایه، تحصیلات برمبنای شایستگی ها و با هزینه تامین شده از سوی دولت و منابع خصوصی صورت می گیرد. نظام آموزشی چین برگرفته ازنظام آموزشی روسیه است واز زمان تشکیل جمهوری خلق چین درسال1949به اجرا درآمد. برای حمایت ازحقوق نژادهاواقوام مختلف برنامه های آموزشی پیچیده ای طی پنجاه سال گذشته شکل گرفته است. درحال حاضر نظام آموزشی کشورچین ازچهار بخش اصلی تشکیل آموزش پایه، آموزش پلی تکنیکی وحرفه ای، آموزش عالی وآموزش بزرگسالان متشکل می گردد.

آموزش پایه شامل مقاطع پیش دبستانی، دوره آموزشی شش ساله دوره ابتدایی،آموزش3 ساله دوره مقدماتی متوسطه و سه سال دوره تکمیلی متوسطه مشتمل می گردد. درحال حاضرآموزش پایه ازآموزش اجباری فراتر رفته و دوره تکمیلی متوسطه را نیز در برمی گیرد. پس ازبه اجرا درآمدن برنامه های آموزش اجباری طی سال 1986 اهمیت این مسئله در مناطق شهری و روستایی متفاوت بوده است. در شهرها دوره تکمیلی متوسطه نیز به آموزش اجباری افزوده شد اما درمناطقی که از رشد اقتصادی کمی برخوردار بوده از تحصیلات پایه به نه سال آموزش پایه محدود شده است. طبق آمار به دست آمده طی سال 1999 تعداد مدارس ابتدایی کشور بر582 هزار مدرسه و تعداد دانش آموزان بر5/135 میلیون دانش آموز بالغ می گردد. این در حالی است که درحال حاضر نرخ ثبت نام کودکان در مدارس ابتدایی تا 99 % تخمین زده شده است. طبق آمار به دست مni Hlniآمده آمده طی سال 1999 هم چنین تعداد مدارس مقدماتی متوسطه نیز بر 64400 مدرسه بالغ می گردد. آموزش حرفه ای عمدتاً شامل آموزش های تخصصی، تکنیکی، حرفه ای _ تکنیکی کوتاه مدت می باشد. طی20سال اخیر به علت رشد سریع اقتصادی، این بخش ها سریعاً توسعه یافتند. طبق آمار به دست مni Hlniآمده آمده طی سال 1997 تعداد مدارس حرفه ای /پلی تکنیکی کشور بر33464 مدرسه با 18میلیون دانش آموز بالغ می گردد. علاوه براین در تعداد2100 مرکز مهارت های فنی و تکنیکی در قالب دوره های کوتاه مدت آموزشی ارائه می گردد که هر ساله بالغ بر1میلیون دانش آموز دراین مراکز آموزش می بینند. آموزش عالی در سیاست های آتی کشور چین از اهمیت بسزایی برخوردار است. طی سال 1995 حدود30 درصداز فارغ التحصیلان مدارس متوسطه به دانشگاه ها راه یافته و باقی در مراکز فنی وحرفه ای به تحصیلات خود ادامه داده اند. آن دسته از دانش آموزانی که قصد ورود به دانشگاه را دارند ملزم به حضور در آزمون ورودی با دیگران می باشند. تا در یکی از دانشگاه ها پذیرفته شوند. طی سال های گذشته تقریباً کلیه دانشجویان از بورس تحصیلی بهره مند شده و از حق انتخاب جهت ادامه تحصیل برخورداربوده اند. طی سال های اخیر بدون افزایش کمک های مالی دولت از برنامه های دراز مدت برای توسعه آموزش عالی استفاده شده است. در حال حاضر اکثر دانشجویان به پرداخت بخشی از هزینه های آموزشی مبادرت می نمایند. که این مسئله خود به افزایش تعداد دانشجویان دوره های آموزش از راه دور با هزینه کمتر تحصیلی منجر گردیده است. هر دانشجو قبل از ورود به دانشگاه و طی دوره آموزشی 1 ساله به گذراندن دروس مربوط به علوم سیاسی در جهت آشنایی با سیاست های کشور می پردازد. همان گونه که قبلاً نیز بدان اشاره شد قبل از سال 1985 دولت چین به کلیه دانشجویان کمک هزینه تحصیلی اعطا می نمود و این درحالی است که پرداخت شهریه توسط دانشجویان در زمره برنامه های جدید آموزشی کشور است. از سال 1985 قانونی مبنی بر اعطای انحصاری بورس تحصیلی به دانشجویان ممتاز به تصویب رسید. بنا براین قانون آن دسته از دانشجویانی که ملزم به ارائه خدمت پس از اتمام تحصیلات به مدت شش سال می باشند. اعطای بورس براساس شایستگی دانشجو (سلامت جسمانی و اخلاقی اوست. در حال حاضر تقریباً یک دانشجویان کشور به پرداخت شهریه مبادرت می نمایند. دولت نیزجهت کاهش تعداد متقاضیان رشته های پرطرفدار و مهم شهریه بالایی برای این گونه رشته ها در نظرگرفته و با کنترل میزان شهریه در انتخاب رشته های مورد نظر دانشجویان دخالت می نماید. با وجودی که وام دانشجویی نیز اعطا می گردد اما اکثر دانشجویان به اخذ وام ازخانواده و یا اقوام خود به عوض موسسات آموزش عالی متمایل می باشند. در نظام آموزشی جدید دولت حمایت کمتری از ثبت نام داوطلبان نموده است به نحوی که سال های 1987- 1978 بیش از دو میلیون دانشجو در دانشگاه های آموزش از راه دور ثبت نام نموده اند. طی این سال ها تعداد دانشجویان رشته های علمی وکاربردی نیزافزایش یافته است.

آموزش پیش دبستانی همواره به عنوان یکی از مقاطع آموزشی کشور چین مدنظر قرار داشته است. در نواحی شهری، آموزش پیش دبستانی عمدتاُ در کودکستان ارائه گردیده و مدت زمان سه، دو یا یک سال به طول می انجامد گفتنی است که مراکز فوق بصورت تمام وقت، پاره وقت و یا پانسیونی فعالیت می نمایند. در نواحی روستایی آموزش پیش دبستانی عمدتاً بصورت کلاس های نگهداری اطفال و کودکستان های فصلی است. در مناطق باستانی، قومی، دور افتاده و فقیرنشین کشور علاوه بر آموزش پیش دبستانی طبیعی و معمول، آموزش غیر معمول با اشکال مختلف از قبیل مراکز فعالیتی کودکان، مراکز تفریحی و مراکز آموزشی متحرک «کاروان» فعالیت دارند. در این مقطع، کودکان رده سنی3 تا 6 سال به کودکستان نزدیک خانه خودرفته و درآنجابه تعلیم موضوعات اصلی و زبان بومی خود مبادرت می نمایند. آن ها بازی می کنند، می رقصند و آواز می خوانند. در این مقطع به کودکان ارزش حقیقت، مهربانی و زیبایی آموخته می شود در کشورچین آموزش کودکان جدی گرفته می شود زیرا شخصیت هر فرد طی سال های اولیه شکل می گیرد. طی سالهای اخیر، سیاست آموزشی پیش دبستانی با توسعه چشمگیری روبرو بوده است. به نحوی که مطابق آمار بدست آمده طی سال 1998، کشور چین از بیش 180000 کودکستان با 24000000 دانش آموز برخوردار می باشد. طبق این آمار نرخ افرادی که در دوره یکساله آموزش پیش دبستانی شرکت دارند به 70% بالغ می گردد. طی سالهای اخیر برنامه های آموزش پیش دبستانی در شهرهای بزرگ و متوسط کشور گسترش یافته است. این در حالی است که برنامه های آموزش پیش دبستانی در نواحی روستایی، دورافتاده و فقیرنشین نیز از رشد چشمگیری برخوردار بوده است به نحوی که طی سال 1998، از میان 11 استان جنوب غربی و شمال غربی کشور بالغ بر 9/39 درصد از کودکان نواحی فقیرنشین از برنامه های آموزش پیش دبستانی سه ساله دولتی و 7/66 درصد نیز از برنامه های یکساله آموزش پیش دبستانی بهره مند گردیده اند. از جمله مهم ترین مزایای کودکستان ها و مراکز پیش دبستانی کشور چین به ترکیب امور مراقبتی و آموزشی کودکان در جهت رشد بدنی، اخلاقی، فکری و زیبایی شناسی کودکان در اجزاء موزون و آمادگی آنان جهت بهره برداری از آموزش مدرسه ای ضابطه مند اشاره نمود. فعالیتهای آموزشی مراکز پیش دبستانی در ساختاری متشکل، هدفمند و چند جانبه از آموزش هدایت کننده به سوی تقویت و توانمندسازی و رشد ذهنی کودکان سازمان یافته است. علاوه بر پرداختن به فعالیتهای تفریحی کودکان که بخش اصلی فعالیتهای مراکز پیش دبستانی است، فراهم سازی محیط مناسب جهت ایجاد شرایط و فرصتهایی جهت مواجه واقعی کودک با مسائل و مشکلات زندگی و تقویت درک معانی از اهم اهداف اینگونه مراکز محسوب می گردد. در جهت ارتقاء کیفیت مدیریت مراکز پیش دبستانی، دولت به اتخاذ سری قواعد دسته بندی شده مشتمل بر«نظام مدیریتی و نظام کاری کودکستانها» بر پایه اصول علمی مدیریتی مبادرت نموده است. دولت چین همچنین به طراحی نظام ها و قوانینی در جهت ارزیابی کیفیت کاری معلمین و برآورد توانایی های آنان اقدام نموده است.

ساختار آموزش پیش دبستانی

سال تحصیلی تعدادمدارس تعداد کل دانش آموزان ثبت نامی تعداد دانش آموزان دختران ثبت نامی تعداد کل معلمان
1990 172322 19722300 9369200 749600
1991 164465 22092900 10383600 768900
1992 172506 24282100 11408700 815000
1993 165197 25525400 11975900 836000
1994 174657 26302700 12301000 861756
1995 180438 27112328 12676034 875063
1996 187324 26663270 12413017 888596

هدف مقطع آموزش پیش دبستانی ایجاد آمادگی کودکان جهت ورود به مراکز آموزش ابتدایی است.

طول دوره آموزش بر 1 سال مشتمل می گردد که از سن 5 سالگی آغاز می گردد. هر کلاس درسی 30 دقیقه به طول انجامده و بر 12 ساعت کلاسی هفتگی مشتمل می گردد.

از جمله مهمترین اولویتهای آموزشی مقطع آموزش پیش دبستانی در کشور چین می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

بخش آموزش پیش دبستانی(ویژه کودکان رده های سنی 6-1 سال)با آینده درخشانی روبرو است. طبق آمار بدست آمده تاکنون بیش از 20 مؤسسه زنجیره ای پیش دبستانی در پکن تأسیس گردیده که هر یک از مراکز متعددی در سطح شهر برخوردارمی باشند. مراکزی از قبیل مرکز مراقبتی کودکان شرق، مرکز مراقبتی کودکان Body Care وابسته به آمریکا و مرکز مراقبتی Fun Dazzle هر یک از روش مدیریتی آموزشی خاص خود استفاده می نمایند.مرکز مراقبتی کودکان شرق که در سال 1998 به عنوان تنها مرکز تخصصی خصوصی در زمینه آموزش کودکان در پکن دایر گردید هم اکنون از 5 شعبه در سطح شهر پکن برخوردار می باشد که 4مرکز به نگهداری و آموزش کودکان رده های سنی 6-1 سال و 1 مرکز به آموزش زنان باردار اختصاص دارد.لازم به ذکر است که تاکنون مبلغی بالغ بر10 میلیون یوان (معادل 2/1 میلیون دلار) جهت راه اندازی و فعالیت این مراکز سرمایه گذاری گردیده است. در این مرکز سیستم بهره گیری از والدین جهت ارائه برنامه های آموزشی (Teacher as Parents) که در کشورهای غربی مورد استفاده بوده به کار گرفته شده و به تدریج به روش چینی تغییر وضعیت داده است.

0

آموزش معلمان همواره به عنوان، یک بخش مهمی از سیستم آموزش سوسیالیستی کشور چین مطرح بوده است. طی50 سال اخیر، از زمان پایه گذاری جمهوری خلق چین، دولت بر اجرای برنامه های آموزشی معلمان تاکید نموده و حمایت های گسترده ای از آن به عمل آورده است.

آموزش معلمان همواره به عنوان، یک بخش مهمی از سیستم آموزش سوسیالیستی کشور چین مطرح بوده است. طی50 سال اخیر، از زمان پایه گذاری جمهوری خلق چین، دولت بر اجرای برنامه های آموزشی معلمان تاکید نموده و حمایت های گسترده ای از آن به عمل آورده است.

اصول کلی سیستم آموزش معلمان کشور چین بر آورده سازی نیازهای آموزشی پیش دانشگاهی در انواع و سطوح مختلف استوار گردیده است. سیستم مذکور بر اساس شرایط خاص کشور چین طراحی شده و بر موسسات آموزش معلمان غیر وابسته مانند بخشهای مدیریتی تحت نظارت مؤسسات آموزشی مشتمل می گردد. آموزش معلمان در کشور چین از دو بخش آموزش قبل از خدمت و آموزش ضمن خدمت متشکل می گردد. از جمله دوره های آموزش معلمان می توان به مؤسسات آموزش 4 ساله معلمان شامل کالج ها و دانشگاههای عمومی، کالج های تربیت معلم سه ساله و مدارس متوسطه آموزش پیش از خدمت معلمان مقطع ابتدایی اشاره نمود. مؤسسات مذکور به آموزش معلمان در جهت تدریس در مدارس مقدماتی Junior و تکمیلی متوسطه (Senior) و مدارس ابتدایی، مراکز پیش دبستانی و مؤسسات آموزش استثنایی مبادرت می نمایند. دوره های آموزش ضمن خدمت توسط موسسات آموزشی و مراکز تربیت معلم به معلمان مدارس ابتدایی، پیش دبستانی و مدارس متوسطه ارائه می گردد. علاوه بر این، دپارتمانهای آموزش عالی و برنامه های آموزشی تلویزیونی در جهت آموزش معلمان مدارس متوسطه طراحی گردیده اند. علاوه بر این برنامه های آموزشی ضمن خدمت ویژه معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه از طریق برنامه های آموزشی مدارس شبانه، آموزش ماهواره ای و برگزاری آزمونهای ویژه سیستم خودآموزی به مورد اجرا درآمده است.

وزارت آموزش و پرورش چین به تدوین برنامه ای جهت تربیت10هزار معلم مدارس ابتدایی و متوسطه مبادرت نمود که در اواخر سال 2001 به پایان رسید. 38 دانشگاه آموزش معلمان، مسئولیت آموزش این 10 هزار معلم را بر عهده داشته و دولت مرکزی مبلغی بالغ بر 26/76 میلیون یوان به اجرای برنامه فوق اختصاص داده بود.علاوه بر این، نخستین دوره آموزش معلمان جهت بررسی کتب درسی جدید آموزش و پرورش پایه ای چین در تاریخ 24 مارس تا 28 آوریل سال2001 در تعداد9 دانشگاه تربیت معلم برگزار شده و تعداد 3038 معلم نیزدر این دوره ها شرکت کردند.گفتنی است که پروژه مذکور، نقش مهمی در انجام اصلاحات در آموزش و پرورش پایه ای چین ایفا نموده است.

وزارت آموزش و پرورش چین همچنین به آموزش اخلاقی معلمان نیز توجه ویژه ای مبذول داشته است.از سوی دیگر، به دنبال ارتقاء موقعیت اجتماعی معلمین در جامعه چین، درآمد آنها نیز افزایش یافته است. در سال 2001 حقوق متوسط سالیانه معلمین در دانشگاه ها بر 18054 یوان بالغ گردید که نسبت به سال قبل معادل 3856 یوان (16/27 درصد) افزایش داشته است. در همین اثنا، حقوق متوسط سالیانه معلمین مدارس ابتدایی و متوسطه بر 10194 یوان بالغ گردید که نسبت به سال قبل معادل 1610 یوان (76/18 درصد) افزایش داشته است.

درحال حاضر، کشور چین، از 10 میلیون معلم مدرسه ابتدایی و متوسطه برخوردار می باشد. در این اثنا، آموزش ضمن خدمت و تربیت شغلی معلمین، وظیفه مهمی در جهت پیشرفت آموزش و پرورش کشور چین می باشد. طبق درخواست وزارت آموزش و پرورش چین، تا انتهای سال 2001، کلیه معلمین ابتدایی و متوسطه، ملزم به شرکت در آموزش دوره ای (هر 5 سال یک بار) می باشند.در این راستا، جهت اجرای طرح فوق، شبکه بزرگ کامپیوتری آموزش و پرورش مداوم معلمین ابتدایی و متوسطه تحت عنوان (شبکه کامپیوتری معلمین ابتدایی و متوسطه چین) (www.ChinaTDE.net) راه اندازی گردیده است. گفتنی است که شبکه کامپیوتری معلمین چین، از مرکز مطبوعاتی، مرکز تربیتی، مرکز پژوهشی، مرکز درسی، مرکز خدماتی و مرکز مبادلاتی برخوردار می باشد. در حال حاضر، تعداد 28 پایگاه آزمایشی در 18 استان و ناحیه خود مختار کشور در حال تاسیس می باشند. طی سپتامبر سال 2001، دروس مرحله اول شبکه کامپیوتری ارائه گردیده و دروس مراحل دوم و سوم در پی راه اندازی شبکه های جدید، ایجاد گردیده است. طی سال2003 (شبکه کامپیوتری معلمین ابتدایی و متوسطه چین) به ارائه 200 واحد درسی مبادرت خواهد نمود.گفتنی است که دروس فوق، درجهت برآورده سازی نیازهای آموزش و پرورش ضمن خدمت معلمین چینی ارائه می گردد.

جوان سازی یک ملت به آموزش و توسعه آموزش به معلمان بستگی دارد. از این روی حزب کمونیست و دولت چین توجه عمده ای بر آموزش معلمان معطوف داشته و آنرا در رأس دستور کار خود قرار داده است. چهارمین کنفرانس ملی آموزش معلمان چنین طی سال 1980 برگزار گردید. طی این کنفرانس اهداف و وظایف آموزش معلمان در عصر جدید پس از جمع بندی سی سال تجربه مشخص گردید. در سال 1985، کمیته مرکزی حزب کمونیست چین در خصوص اصلاح سیستم آموزشی بر توسعه آموزش ضمن خدمت معلمان مانند سایر اقدامات استراتژیک در توسعه آموزش تاکید نمود. در حال حاضر آموزش معلمان به وضعیتی بالاتر از همیشه ارتقاء یافته است. در همان اثنا نشست ملی معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه بر پا گردید. طی این نشست اهداف، سیاستها و روش های پایه ریزی شرایط معلمان مقطع پیش دانشگاهی و سیاستهای توسعه هر چه بیشتر آموزش معلمان اتخاذ گردید. طی سال1993 با صدورخط مشی اصلاح و توسعه آموزش چین کلیه دولتها اعم از ملی و منطقه ای ملزم به افزایش اعتبارات مالی در جهت ارتقا سطح کیفی و کمی آموزش معلمان گردیدند. با برگزاری «پنجمین نشست ملی آموزش معلم» طی سال 1996 از «تربیت معلم به عنوان اولویت استراتژیک در روند توسعه آموزشی کشور یاد شده و دولتها ملزم به ایجاد سیستم منسجم آموزش معلمان گردیدند. مطابق نتایج بدست آمده در این نشست دولتها ملزم به معرفی آموزش معلمان به عنوان یک مسأله قابل توجه برای قرن های آتی گردیدند. بعدها وضعیت استراتژیک آموزش معلمان و روند توسعه آن هر چه بیشتر تقویت شد. با اعمال اصلاحات و اتخاذ سیاست باز شدن درها به دنیای بیرون، آموزش معلمان در چین به مرحله جدیدی از توسعه وارد شد. در حال حاضر آموزش معلمان پیروی از جهت گیری های سوسیالیستی را ادامه داده و به فراهم سازی برنامه های آموزش پیش دانشگاهی برای کشور مبادرت می نماید. علاوه بر این در جهت ارتقا کیفیت مدارس و بهبود تدریجی روند اصلاحات، اقدامات و پیشرفتهای قابل توجهی در سیاست های آموزش معلمان کشور صورت گرفته است. این امر در لیست اولویت دولتها در ردیف اول قرار گرفته است تا اعتبارات آن افزایش یافته و استاندارد سازی شرایط آموزشی سرعت گیرد. مدیریت مدارس پیش از پیش استاندارد و علمی شده است. علاوه بر این کیفیت آموزشی و کیفیت آکادمیک اعضای مؤسسات آموزش معلمان به صورت جامع در روند تعمیق اصلاحات بهبود یافته است. موفقیت های عمده ای نیز در تحقیقات علمی به ویژه در تحقیقات آموزشی بدست آمده است. کالج ها و مؤسسات آموزش معلمان به آموزش هزاران معلم مدارس ابتدایی و متوسطه در جهت تقویت ساختار آموزش پیش دانشگاهی و به ویژه توسعه آموزش پایه نه ساله و ارتقاء کیفیت آموزشی در کشور مبادرت نموده اند. در سال 1998، تعداد کل معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه عادی بر 9516500 نفر بالغ گردید که 5819400 نفر به معلمان مدارس ابتدایی، 3054700 نفر به معلمین مدارس مقدماتی متوسطه Junior و 642400 نفر به معلمین مدارس تکمیلی متوسطه (Senior) تعلق دارد. از آنجاییکه از آموزش معلمان در کشور چین تحت عنوان بزرگترین سیستم حامی آموزشی پیش دانشگاهی در جهان یاد می گردد از این روی اصلاحات و توسعه آن قویاً به پیشرفت آموزش پیش دانشگاهی کشور منجر گردیده است.

از سال 1982 تا 2000، کشور چین طی پنج مرحله با سازمان یونیسف UNICEF در حوزه آموزش معلمان همکاری داشته است که از آن جمله می توان به پروژه آموزش معلمان مدارس ابتدایی، آموزش پیش دبستانی و آموزش استثنایی از سال 1985 تا 1989، پروژه آموزش ضمن خدمت معلمین مدارس ابتدایی از سال 1990 تا 1993، پروژه آموزش معلمین مدارس ابتدایی طی سالهای 1994 تا 1995 و پروژه آموزش ابتدایی در نواحی فقیرنشین طی سال 1996 تا 2000 اشاره نمود. در سال 1993، کشور چین به انجام پروژه های مشترک با UNDP در زمینه آموزش معلمان پیش دانشگاهی مبادرت نمود. از سال 1990 تا 1994، کشور چین به انجام پروژه مشترک آموزش ضمن خدمت معلمان مدارس متوسطه با بانک جهانی مبادرت نمود. پروژه دیگر توسعه برنامه های آموزش معلمان طی سالهای 1993 تا 1998 بود. علاوه بر این گسترش تبادلات آموزش معلمان در میان کشور چین و سایر کشورها و نواحی جهان وجود داشته که تبادل نمایندگان، تورهای مطالعاتی، تبادل دانش پژوهان، تأسیس مدارس مشترک و اجرای فعالیتهای تحقیقاتی بر روی آموزش از آن جمله می باشد. علاوه بر این، از معلمان و کادر آموزشی چینی جهت شرکت در سمینارها و سمپوزیوم های بین المللی دعوت به عمل آمده است که این خود رد جهت تقویت فهم دو جانبه و روابط دوستانه و توسعه آموزش معلمان در کشور چین کاملاً موثر بوده است.

آموزش عالی عمومی معلمان در کشور چین به صورت عمده بر آموزش معلمان مدارس متوسطه متمرکز شده است. طبق آمار بدست آمده طی سال 1998، تعداد 229 مؤسسه آموزش عالی با تعداد 690 هزار دانشجوی ثبت نامی در کشور چین فعالیت دارد. دانشگاهها، مؤسسات آموزش معلمان و کالج های آموزش معلمان همگی از فارغ التحصیلان مدارس تکمیلی متوسطه (Senior) ثبت نام به عمل می آورند. لازم به ذکر است که برنامه های آموزشی 4 ساله عمدتا جهت آموزش معلمان مدارس تکمیلی متوسطه Senior و برنامه های 2 تا 3 ساله آموزشی عمدتاً جهت آموزش معلمین مدارس مقدماتی متوسطهJunior می باشد. از جمله تخصص های آموزشی که در دورههای آموزش معلمان ارائه می گردد می توان به فنون تعلیم و تربیت کودکان، آموزش پیش دبستانی، آموزش های تخصصی، روانشناسی، تکنولوژی آموزشی، ادبیات و زبان چینی، زبان و ادبیات اقلیت های قومی، آموزش سیاست و ایدئولوژی، تاریخ، زبان انگلیسی، زبان روسی، زبان ژاپنی، علوم ریاضی و ریاضیات کاربردی، علوم کامپیوتر، فیزیک، شیمی، زیست شناسی، جغرافیا، موسیقی، هنرهای زیبا و تربیت بدنی اشاره نمود.

آموزش ضمن خدمت معلمان در مدارس ابتدایی و متوسطه به دو نوع آموزش با درجه تحصیلی و بدون درجه تقسیم می گردد. طی سال 1991 تا 1995،کمیسیون آموزش ملی به ارائه پیشنهادی در خصوص آموزش مداوم بمعلمان مدارس ابتدایی، آموزش معلمان تازه کار مدارس ابتدایی طی دوره کار آموزی و آموزش مهارتهای پایه به معلمان مدارس ابتدایی مبادرت نمود.

آموزش مداوم ابتدائاً در میان معلمان مدارس ابتدایی توسعه یافت.این نوع آموزش عمدتاً تقویت روش تدریس، اخلاق، تئوری های آموزشی و توانایی های آموزشی معلمان برخوردار از آموزش های ضمن خدمت تاکید دارد. دپارتمان ها و مؤسسات آموزش ضمن خدمت معلمان پایه های اصلی آموزش مداوم معلمان مدارس ابتدایی به شمار می آیند. آموزش مداوم معلمان مدارس ابتدایی خود به دو بخش دوره کار آموزی معلمان تازه کار و آموزش تکمیلی تقسیم می گردد.

آموزش هایی نیز در خصوص همکاری های آموزشی، دلسوزی برای دانش آموزان، انس گرفتن با نظام ها و خط مشی های آموزشی، بررسی قوانین متداول در خصوص کتب مرجع به معلمین ارائه می گردد. آموزش تکمیلی نیز به صورت معرفی مسؤولیتهای شغلی، توانایی های آموزشی و بخشهایی از نیازهای تکمیلی در سطوح بالاتر ارائه می گردد. روند آموزش مداوم معلمان مدارس ابتدایی، پس بعد از برگزاری پنجمین نشست ملی آموزش معلمان طی سال 1996 سرعت پیدا کرد. در حال حاضر 51 ناحیه در 123 استان، برنامه های آموزش مداوم به صورت تجربی مبادرت نموده اند.

طی سال 1997 پیشنهاداتی در خصوص تقویت تجربه منطقه ای آموزش مداوم معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه توسط کمیسییون آموزش ملی مطرح گردید. در این پیشنهادات، اهداف، محتوا، نحوه اداره، سطح مسؤولیتهای دپارتمانهای اداری ونقشی مؤسسات آموزش معلمان و مؤسسات تحقیقاتی و سمعی بصری تصریح گردیده است. طی سال 1997 دپارتمان آموزش معلمان کمیسیون آموزش ملی به ارائه یک سری ملاک های راهنما در خصوص گسترش دوره های آموزش مداوم معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه مبادرت نمود. در تألیف کتب مرجع آموزش مداوم معلمین مدارس ابتدایی و متوسطه از ترکیبی از انتشار کتب ملی و منطقه ای با ارجحیت کتب منطقه ای استفاده می گردد. وزارت آموزش به تألیف تعدادی کتب مرجع ملی ویژه دوره های اجباری عمومی آموزش معلمان از قبیل بررسی تئوری Deng Xiaoping، اخلاق حرفه ای معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه، روش شناسی پایه و تکنولوژی آموزش مدرن مبادرت می نماید. بهبود اخلاق حرفه ای معلمان ابتدایی و متوسطه، بخش اصلی آموزش مداوم است. در سال 1997، دپارتمان آموزش معلمان کمیسیون آموزش ملی، پیشنهاداتی در خصوص تقویت آموزش اخلاق حرفه ای در آموزش مداوم معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه ارائه نمود که به نظام بندی جهت گیری مدیران، اهداف، محتوا، اقدامات، آزمون ها و سیستم ارزیابی و تقویت اداره و مدیریت آموزشی منجر گردید. علاوه بر این، وزارت آموزش به تصویب قوانینی در خصوص آموزش مداوم معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه به منظور اجرای سیستم آموزش مداوم و شناسایی محتوا، روش ها، نحوه اداره سازمانی، استانداردهای زیر بنایی، آزمون ها و ارزیابی، جوایز و جریمه های آموزش مداوم معلمان مبادرت نموده است. در سال 1999، مجلس ملی، طرح جوان سازی آموزش طی قرن بیست و یکم را در دستور کار خود قرار داد. گفتنی است که پیش نویس طرح مذکور توسط وزارت آموزش ارائه گردیده بود. دو موضوع اصلی در طرح «پروژه تربیت معلم بین دو قرن» وجود داشت. یکی تکمیل آموزش مداوم، آموزش مدیران کنونی و معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه ظرف مدت زمان سه سال و دیگری گزینش و آموزش 100 هزار معلم ذخیره برای مدارس متوسطه فنی حرفه ای و مدارس ابتدایی ظرف مدت زمان دو سال بود. گفتنی است که از میان این افراد تعداد 10000 نفر از طریق برنامه هایی که مستقیماً توسط وزارت آموزش سازماندهی شده است آموزش می بینیند. لازم به ذکر است که وزارت آموزش اکنون در مسیر انجام این طرح است.

معلمان این مقطع در مراکز تربیت معلم به مدت سه تا چهار سال با استفاده از تکنولوژی ماهواره ای آموزش می بینند و از سال 1986 برنامه های آموزش معلمان این مقطع ازطریق تلویزیون ارائه می گردد. موضوعات ارائه شده برای معلمین این مقطع عمدتا در سه زمینه نظریه های مقدما تی، ادبیات و جبر می باشد. معلمین مدارس ابتدایی پس از فارغ التحصیلی از مراکز آموزش متوسطه وقبل از شروع تدریس ملزم به گذراندن دوره های آموزشی در زمینه سیاست، تحصیلات عمومی، اطلاعات علمی، نظریه های آموزشی، هنر، تربیت بدنی و … در مدارس عادی یا مراکز دیگر بوده و سپس برای تحصیلات عالی می باید رهسپار مراکز تربیت معلم گردند.

آموزش معلمین در سطح متوسطه به طور عمده بر آموزش معلمان مدارس ابتدایی، پیش دبستانی و آموزش استثنایی متمرکز شده است. طبق آمار بدست آمده در سال 1998، تعداد 875 کالج آموزش متوسطه معلمان با تعداد 920000 دانشجو فعالیت دارد علاوه بر این، تعداد 811 مدرسه متوسطه آموزش معلمان، 61 مرکز آموزش مربیان پیش دبستانی و 3 مرکز آموزش استثنایی فعالیت دارد. وظیفه اصلی آموزش معلمان در سطح متوسطه، تربیت معلمان مقطع آموزش ابتدایی است. مؤسسات فوق، از فارغ التحصیلان مدارس مقدماتی متوسطه Junior ثبت نامبه عمل آورده و طی دوره های 3 تا 4 ساله به آموزش آنان مبادرت می نمایند. از جمله رشته های درسی ویژه معلمین سطوح متوسطه می توان به دروس اجباری، دروس انتخابی، روش تدریس و فعالیتهای خارج از برنامه اشاره نمود. دوره های اجباری بر آموزش سیاست و ایدئولوژی، روش شناسی زبان چینی، آموزش ریاضیات در مدارس ابتدایی، فیزیک، شیمی، زیست شناسی، تاریخ، جغرافیا، روانشناسی، تعلیم و تربیت کودکان مدارس ابتدایی، آموزش سمعی و بصری پایه، تربیت بدنی، موسیقی، هنرهای زیبا، مهارتهای شغلی و اصول کاربردی کامپیوتر مشتمل می گردد. مطابق با نیازهای آموزش منطقه ای رشته های انتخابی نیز خود بر موضوعاتی مشتمل می گردد که به تعمیق و گسترش معلومات دانش آموزان و پرورش علایق و استعداد آنان منتهی می گردد. علاوه بر عناوین فوق، دورس فنی حرفه ای در جهت برآورده سازی نیازهای توسعه اقتصادی محلی ارائه می گردد. روش تدریس نیز خود بر دیدار از مدارس ابتدایی، بازدید آموزشی، کارآموزی آموزشی و آموزش تجربی مشتمل می گردد. فعالیتهای خارج از برنامه نیز بر سخنرانی ها، ساماندهی گروههایی با علائق تخصصی و بررسی اجتماعی روند آموزش دانش آموزان، علوم و تکنولوژی، هنر و تربیت بدنی مشتمل می گردد. وظیفه اصلی مدارس آموزش معلمان پیش دبستانی در مقطع متوسطه، آموزش مربیان کودکستانی است. طبق آمار بدست آمده در سال 1998، تعداد 61 مدرسه تربیت معلم پیش دبستانی در مقطع متوسطه با 58000 کودک در کشور چین فعالیت دارند. مدارس آموزش معلمان پیش دبستانی در مقطع متوسطه از فارغ التحصیلان مدارس مقدماتی متوسطه Junior ثبت نام نموده و آموزش 3 تا 4 سال ارائه می نمایند. برنامه های درسی بر 4 بخش دروس اجباری شامل آموزش سیاست و ایدئولوژی، زبان چینی، ریاضیات، شیمی، فیزیک، زیست شناسی، جغرافیا، تاریخ، آموزش سمعی بصری پایه، مراقبتهای بهداشتی از کودکان کودکستانی، روانشناسی قبل از دبستان، بررسی آموزش پیش دبستانی، طراحی و جهت دهی فعالیتهای آموزشی پیش دبستانی، و دروس اختیاری موسیقی، هنرهای زیبا، رقص، تربیت بدنی و مهارتهای کاری مشتمل می گردد. علاوه بر این در جهت پوشش دادن به نیازهای مدارس پیش دبستانی محلی، دوره های انتخابی جهت هر چه وسیع تر نمودن معلومات دانش آموزان و پیشبرد علائق و مهارت های تخصصی آنان طراحی گردیده است. آموزش روش تدریس نیز خود بر دیدار از کودکستانهای محلی، مشاهده دقیق رشد جسمی و ذهنی کودکان کودکستانی، کارآموزی آموزشی و آموزش خدمات کودکستانی مشتمل می گردد. فعالیتهای خارج از برنامه نیز با هدف پیشرفت آموزش علوم و تکنولوژی، هنر و تربیت بدنی از طریق برگزاری سخنرانی و انجام همکاری ها و بررسی های اجتماعی صورت می گیرد. وظیفه اصلی مدارس تربیت معلم در سطح متوسطه، آموزش تخصصی معلمان مدارس ابتدایی است. در سال 1998، 33 مؤسسه تربیت معلم با آموزش تخصصی در سطح متوسطه در چین فعالیت داشت؛ سه مؤسسه از این مؤسسات به طور کامل به کار آموزش تخصصی اختصاص نیافته است. مؤسسات آموزش معلمان متوسطه استثنایی نیز به ارائه سه نوع آزمون آموزش ناشنوایان، نابینایان و عقب افتادگان ذهنی مبادرت می نمایند. به طور معمول مدارس مذکور از فارغ التحصیلان مدارس مقدماتی متوسطه Junior ثبت نام نموده و به آموزش آنان طی 3 تا 4 سال تحصیلی می پردازند. این دوره ها نیز خود از 4 قسمت دورس اجباری، دروس انتخابی، روش تدریس و فعالیت های خارج از برنامه متشکل می گردد. دروس اجباری نیز خود در دو بخش دروس اجباری تخصصی و عمومی دسته بندیمی گردد. دروس عمومی نیز خود بر آموزش سیاسی و ایدئولوژی، زبان چینی، ریاضیات، فیزیک شیمی، زیست شناسی، تاریخ، جغرافیا، موسیقی، تربیت بدنی، هنرهای زیبا، اصول تعلیم و تربیت کودکان، روانشناسی پایه، آموزش تخصصی و مهارت های کاری مشتمل می گردد. دروس اختصاصی نیز که به صورت جداگانه ارائه می گردد شامل روانشناسی و تعلیم و تربیت کودک می باشد. روش تدریس نیز بر بازدید از مراکز آموزش استثنایی، کارآموزی و دستیاری معلمان آموزش استثنایی جهت اجرای فعالیتها و تحقیقات آموزشی مشتمل می گردد. فعالیتهای خارج از برنامه نیز بر آموزش علوم و تکنولوژی، هنر، تربیت بدنی، سخنرانی و جمع آوری و انجام تحقیقات اجتماعی مشتمل می گردد که بر تشویق دانش آموزان جهت تدریس داوطلبانه در مدارس استثنایی سازمانهای آموزش محلی تاکید دارد. علاوه بر این، دروس انتخابی آموزش استثنایی در مدارس متوسطه عادی آموزش معلمان نیز ارائه می گردد تا از این طریق فارغ التحصیلان این گونه مدارس قادر به مواجهه با چالش های آتی آموزش کودکان معلول بوده و به هدایت صحیح تحصیلی آنان مبادرت نمایند.

تا سال 1955 هیچ گونه دوره آموزشی خاصی برای ادامه تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری ارائه نمی گردید و اکثریت دانشجویان به منظور ادامه تحصیلات خود رهسپار اتحاد جماهیر شوروی سابق می شدند. تا اینکه طی سال 1955 دوره دانشیاری تشکیل شده و تعداد محدودی از دانشجویان بورس تحصیلی دریافت نمودند. طی سال 1978 امکان تحصیل در این دو مقطع فراهم آمد. نهایتا از سال 1982 دولت چین به منظور توسعه نظام آموزش عالی کشور به اقداماتی در جهت ارتقاء سطح کیفی دانشگاه ها مبادرت نمود.

کشور چین،کشور برخوردار از ملیت چند قومی متحد با 56 گروه اقلیت نژادی می باشد. جمعیت اقلیت های قومی کشور بر 108 میلیون نفر برابر با 98/8% جمعیت کل کشور بالغ می گردد. آموزش گروه های اقلیت نژادی،بخش مهم تعهدات آموزش ملی را تشکیل می دهد. کشور چین به تشویق، توسعه آموزش معلمین اقلیت های قومی در جهت پیشبرد توسعه آموزش در نواحی اقلیتی مبادرت می نماید. موسسات آموزش عالی، کالج ها و مدارس متوسطه آموزش معلم آن عمده دار مسئولیت آموزش و پرورش معلمان اقلیت های قومی می باشند.درحال حاضر مرکز آموزش معلمان در شمالغرب و مرکز آموزش معلمان جنوب غربی کشور به فعالیت می پردازند. علاوه بر این بخش هایی از مؤسسات ملی و دانشگاههای جامع نیز به ارائه برنامه هایآموزش معلمان اقلیت های قومی مبادرت می نمایند.

طبق آمار بدست آمده طی سال 2001، تعداد مراکز تربیت معلم کشور چین بر 210 باب با تعداد 35/1میلیون دانشجو بالغ می گردد. با اصلاح کتب درسی و باز آموزی مجدد معلمین مدارس ابتدایی و متوسطه، سطح و سابقه تحصیلی معلمین مدارس مذکور بصورت قابل ملاحظه ای ارتقا یافته است. طبق آمار بدست آمده تا اواخر سال 2001، تعداد معلمین مدارس بر 7977/5 میلیون نفر بالغ گردیده و تعداد معلمینی که از نظر دانش و سابقه تحصیلی به سطح استاندارد مورد نظر رسیده اند از 1/47 درصد طی سال 1977 به 81/96 درصد ارتقا یافته است. علاوه بر این، تعداد معلمین مقطع سیکل اول بر 3484/3 میلیون نفر بالغ گردیده و میزان معلمینی که از نظر دانش و سابقه تحصیلی به سطح استاندارد مورد نظر رسیده اند از 8/9 درصد طی سال 1977 به 81/88 درصد ارتقا یافته است. تعداد معلمین مقطع سیکل دوم متوسطه نیز بر 840 هزار نفر بالغ گردیده و میزان معلمینی که از نظر دانش و سابقه تحصیلی به سطح استاندارد مورد نظر رسیده اند از 9/45 درصد طی سال 1977 به 71/70 درصد ارتقا یافته است.گفتنی است که ارتقا سطح دانش و سابقه تحصیلی معلمین مدارس ابتدایی و متوسطه نقش مهمی در پیشرفت آموزش و پرورش چین ایفا کرده است. طبق آمار بدست آمده طی سال2000، ازمیان425600مدرس دانشگاهی، بالغ بر39300نفر از مدرک علمی دکتری برخوردار بوده و25900 نفر نیز در سمت دانشیاری فعالیت دارند. علاقه به شغل معلمی درمیان زنان چینی روز به روزافزایش می یابد.تعدادزنان معلم درمدارس مختلف بر000/0 27/ 5 نفر(معادل 5/48 درصدازتعدادکل معلمین) بالغ می گردد.نسبت معلمین زن کمتراز 30سال به 4/5درصد بالغ می گردد.درمدارس متوسطه،نسبت زنان معلم کمتراز رده سنی30 سال دردوره مقدماتی متوسطه بر 8/47 درصد ودردوره تکمیلی متوسطه بر3/44 درصدبالغ می گردد.درمیان اساتید دوره آموزش عالی نیز،نسبت اساتید زن بر 35/37 درصد بالغمی گردد.به طور کلی می توان گفت که3/49 درصد کل اساتید کمتر از رده سنی30 سال را زنان تشکیل می دهندکه بر 50 درصد کل ا ساتید مشتمل می گردد.

نرخ مراکز آموزش معلمان طی سال 1998


تعداد مدارس تعداد افرادثبت نامی تعداد انشجویان تازه وارد تعداد فارغ التحصیلان تعداد اساتید
کالج ها و دانشگاههای عمومی 229 693600 251100 196800 76600
مدارس متوسطه آموزش علمان 875 921100 319300 3058000 6340
مؤسسات آموزشی 190 212000 82200 66200 18700
مراکز آموزش ضمن خدمت ملمان 2087 371000 12600 168200 46300

در دوازدهم دسامبر سال 1995، مجلس ملی به تصویب قوانین شرایط کاری معلمان مبادرت نمود. در این قانون، استاندارد های استخدامی معلمان، مدارک لازم جهت انجام فعالیت آنان و شرایط دعوت از معلمین و فارغ التحصیلان شایسته جهت تدریس در مراکز آموزش لحاظ گردیده است.

0
آموزش و پرورش در کشور کره جنوبی به عنوان وزارتخانه اول این کشور محسوب می‌شود که نشان از اهمیت بسیار بالای آموزش در کشورهای توسعه یافته دارد.
کره جنوبی دومین رشد سریع اقتصادی دنیا در 4 دهه اخیر را دارا است.این پیشرفت قابل توجه کره جنوبی را در کمتر از نیم قرن بدل به کشوری پیشرفته و ثروتمند نموده است
آموزش و پرورش در کشور کره جنوبی به عنوان وزارتخانه اول این کشور محسوب می‌شود که نشان از اهمیت بسیار بالای آموزش در کشورهای توسعه یافته دارد.
کره جنوبی دومین رشد سریع اقتصادی دنیا در 4 دهه اخیر را دارا است.این پیشرفت قابل توجه کره جنوبی را در کمتر از نیم قرن بدل به کشوری پیشرفته و ثروتمند نموده است.
به صورت میانگین تا سال 2007 به ازای هر 22 دانش آموز یک معلم در کلاس‌های درس حضور داشته است که تعداد بسیار مناسبی است.
بیهوده نیست که کشور کره جنوبی در رده دهم کشورهای ثروتمند جهان و بعد از ژاپن و چین در رتبه سوم بزرگ ترین اقتصاد قاره آسیا قرار گرفته است. کره ایی که در اواسط قرن گذشته جزء یکی از مهم ترین کشورهای آسیا بود.
کره ای که با منابع طبیعی اندک، و تراکم بالای جمعیت، آموزش را یگانه راه رهایی خویش تلقی کرده و با بهره گیری از نیروی انسانی به عنوان مهم ترین عامل بهره وری و به دلیل نگاه استراتژیک و عمیق به آموزش، به طور قابل توجهی پیشرفت کرده است.
*آموزش بهترین راه تحقق آروزهای مردم کره
*100درصد دانش آموزان کره ای در مقطع ابتدایی ثبت نام می‌کنند
مردم کره به درستی به این مطلب پی برده اند که آموزش بهترین راه تحقق آرزوها و عامل کسب پیشرفت اجتماعی است. به همین دلیل میزان ثبت نام دانش آموزان در مرحله ابتدایی صددرصد است و این بدین معنی است که همه واجدین شرایط برای ورود به دبستان ثبت نام می‌کنند.
همچنین از سال 2002 آموزش پیش از دبیرستان (معادل دوره راهنمایی تحصیلی) در کره اجباری شده است. ادامه تحصیل از مرحله پیش از دبیرستان به مرحله دبیرستان و هنرستان نیز همانند مرحله ابتدایی است و 5/99 درصد از دانش آموختگان در مرحله بعد ثبت نام می‌کنند.
* آموزش و پرورش در کره وزارتخانه اول این کشور است
در حال حاضر تعداد دانش آموزان مدارس کره بیش از یازده میلیون نفر است که در سنین مختلف به تحصیل می‌پردازند. یک سوم مردم کره در آموزش مشارکت دارند و آموزش و پرورش در کره وزارتخانه اول این کشور است.
معلمان را پیش از شروع به کار می‌آزمایند و آنان پس از موفقیت در آزمون فعالیت خویش را آغاز می‌کنند.
هر دانش آموز کلاس دوم ابتدایی می‌تواند براساس سهمیه در نظر گرفته شده موضوع‌ها و مسائل مرتبط با آموزش را به منظور بحث و تبادل نظر مطرح و به همراه دیگر همکلاسی‌هایش در این موضوع بحث کند. دیگر دانش آموزان در کلاس‌های بالاتر نیز از چنین حقی برخوردار هستند.
*آموزش زبان انگلیسی از دبستان در مدارس کره
مردم کره جنوبی اهتمام و عنایت خاصی به زبان انگلیسی دارند. در مدارس ابتدایی واحدی به این مهم اختصاص داده شده که دارای بخش‌های مختلف است و هر بخش به جنبه‌هایی از زندگی و فضای متعلق به آن از قبیل بیمارستان، فرودگاه، خانه، مدرسه و… اختصاص دارد و کلمات و جملات مورد نیاز در این فضاها را آموزش می‌دهد.
*حضور یک پرستار در هر مدرسه کره
در هر مدرسه یک خانم پرستار وجود دارد، او از آموزگاران مدرسه است که آموزش‌های لازم را در این خصوص دیده است. هر دانش آموز دارای پرونده بهداشتی خاصی است که به هنگام ضرورت مورد استفاده والدین دانش آموز قرار می‌گیرد. همچنین این پرونده به عنوان سابقه بهداشتی دانش آموز است.
همه ساله وجوهی به منظور تعمیر و نگهداری تجهیزات و اثاثیه اداری به مدارس تخصیص می‌یابد و هر مدرسه دارای واحدی است که مسوول نگهداری اموال و چگونگی هزینه کردن آن است.
*نظافت و بهداشت مدارس در کره جنوبی با دانش آموزان است
نظافت و بهداشت مدرسه به طور کلی از جمله وظایف دانش آموزان است، به جز نظافت دستشویی‌ها که به طور مشخص توسط شرکت‌های خاصی انجام می‌پذیرد.
*دبیرستان زبان‌های خارجه
این دبیرستان‌ها خاص آموزش زبان‌های خارجه هستند و دانش آموزان پس از قبولی در چندین آزمون می‌توانند وارد این گونه مدارس شوند. آزمون بسیار سخت است و فقط دانش آموزان ممتاز به این آموزشگاه‌ها راه می‌یابند.
*دبیرستان‌های هنر
پس از آشنایی با استعدادهای هنری در دوره‌های ابتدایی و پیش دبیرستانی و کشف این گونه استعدادها دانش آموزان وارد دبیرستان هنر می‌شوند. مواد درسی این دبیرستان‌ها به دو گروه تقسیم می‌شود، نیمی‌از آنها درس‌های عمومی‌و نیمی‌دیگر درس‌های هنری است.
در ورودی همه مدارس کره جنوبی و به عبارت بهتر در همه نهادها و موسسه‌های این کشور سالنی با تعدادی رایانه وجود دارد که به شبکه اینترنت متصل است و بازدیدکننده از موسسه آموزشی می‌تواند از خدمات آن به طور رایگان استفاده کند.
*مبنای برنامه ریزی کره ای‌ها پشتکار و جدیت است
کره ای‌ها برای تحقق این فعالیت‌ها برنامه ریزی دقیق مبتنی بر دورنمایی روشن را پیشه خود کرده اند و بر مبنای این برنامه ریزی با پشتکار و جدیت بی نظیر به دنبال تحقق برنامه‌های از پیش تعیین شده هستند. آنها سعی کرده اند طرح‌هایشان را توسط ابداعگران کره ای برنامه ریزی کنند.
مدیریت نوین مدارس
*نظام آموزشی در کشور کره جنوبی 6.3.3 است
نظام آموزشی در کره و همچنین آموزش دانشگاهی در این کشور تفاوت چندانی با نظام آموزشی مصر ندارد. یعنی آموزش ابتدایی 6 سال، پیش دبیرستان (معادل دوره راهنمایی تحصیلی در ایران) 3 سال، دبیرستان 3 سال و دانشگاه 4 سال به غیر از دانشکده‌های پزشکی و دندانپزشکی. علاوه بر اینها دوره تحصیل در برخی دانشکده‌ها و موسسات آموزش عالی تخصصی دو سال است.
ارزش‌های تربیتی نقش مهمی‌در موسسات آموزشی و مدارس ایفا می‌کنند، راستگویی، اخلاص و ابداع، فصل مشترک همه موسسات آموزشی و موسسات مرتبط با آموزش است که در کنار ارزش‌های اخلاقی دیگر مورد توجه کره یی‌ها است.
*دانش آموزان در کره از دوران ابتدایی با مفهوم هدف و ارزش‌ها آشنا می‌شوند
عینیت بخشیدن و مفهوم سازی: در کره از مرحله اولیه آموزش و در مرحله ابتدایی، دانش آموزان را با مفهوم هدف، شعار و ارزش‌ها آشنا می‌کنند به همین دلیل مفاهیم مزبور در ذهن و فکر دانش آموز رسوخ یافته، درک و فهم آنها و در نتیجه کاربرد آنها آسان می‌شود.
توجه و اهتمام به دانش آموزان تیزهوش قبل از ورود به مرحله دبیرستان، آماده سازی و هدایت آنها به دبیرستان‌هایی که متناسب با هوش و علاقه آنها است.
هماهنگی و ارتباط ساختاری میان موسسات آموزشی و شرکت‌ها و موسسات حمایتگر و پشتیبان به نحوی است که این شرکت‌ها بورس‌های تحصیلی به علاقه مندان ارائه می‌کنند و علاوه بر آن آموزش حرفه یی دانش آموزان و دانشجویان را عهده دار هستند و در نهایت فرصت‌های شغلی لازم را برای آنها فراهم می‌سازند.
*مجموع تحصیلات در کره جنوبی 12 سال است
دوره‌ دوم‌ دبیرستان نیز سه‌ سال‌ است‌ که‌ مشابه‌ دوره‌ اول‌ است. در مجموع‌ تحصیلات‌ پیش‌ از دانشگاه‌ در کره‌ جنوبی‌ 12 سال‌ است‌ که‌ دانش‌آموزان‌ در پایان‌ آن‌ موفق‌ به‌ گرفتن‌ دیپلم‌ دبیرستان‌ می‌شوند.
هزینه‌های آموزش و پرورش در کره جنوبی، بیست و سه درصد از کل هزینه‌های دولت و در حدود 4 درصد از درآمد ناخالص ملی بود.
در کره جنوبی، وزارت آموزش و پرورش مسئول تهیه خط مشی مربوط به آموزش، چاپ و تایید کتاب‌های درسی، سیاست‌های اجرایی و فراهم کردن پشتوانه مالی برای دانشگاه‌های ملی است. هیات مدیره هر ناحیه آموزش و پرورش، تصمیمات مربوط به آن ناحیه را می‌گیرد.
*دانش آموزان کره ای 5 روز در هفته تحصیل می‌کنند
سه دوره تعطیلی در طول سال تحصیلی وجود دارد. دانش آموزان در هر هفته، از دوشنبه تا شنبه به مدرسه می‌روند. در سطح ابتدایی، دانش آموزان 24 تا 31 ساعت در هفته و در سطح دبیرستان، 34 ساعت در هر هفته به مدرسه می‌روند.
در سال 1995، متوسط تعداد دانش آموزان در کلاس‌های درس دوره ابتدایی 37 نفر بود و این تعداد برای دوره راهنمایی و دبیرستان، به ترتیب 48 و 49 نفر بود.
در کره جنوبی، قانون رسمی‌برای گروه بندی دانش آموزان وجود ندارد و کلاس‌ها در بر گیرنده دانش آموزان با توانایی‌های متنوع هستند. مطالعه ریاضی تا پایان پایه 11، اجباری است.
در این کشور، در دوره ابتدایی از یک کتاب درسی و یک کتاب تمرین که توسط وزارت آموزش و پرورش تهیه شده، استفاده می‌شود. کتاب تمرین بر تمرین‌های محاسباتی و کاربردی تمرکز یافته است.
* ماشین حساب به عنوان قسمتی از زندگی روزانه در کره جنوبی شده است
برای آسان تر کردن یادگیری، تعدادی تکلیف با هدف مرور آن چه که آموخته شده، در پایان هر درس، به دانش آموزان داده می‌شود. اگر چه ماشین حساب به عنوان قسمتی از زندگی روزانه در کره جنوبی شده است، ولی دانش آموزان استفاده از آن را در برنامه ریاضی مدرسه ای ندارند.
علوم کامپیوتری، برنامه‌های کامپیوتری و کاربردهای آن‌ها در برنامه درسی ریاضی ضروری نیستند و به صورت موضوعات مجزا تدریس می‌شوند. در کره، آموزش کلاسی طی 10سال گذشته بوده است.
8

کشور سنگاپور که در منطقه جنوب شرق آسیا قرار دارد، در سالهای اخیر شاهد رشد چشمگیری در زمینه فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، نانو و بیوتکنولوژی و نیز سایر حیطه های صنعتی بوده و این پیشرفت‌ها را در سایه سیاست‌های آموزشی اقتصاد محور خود کسب کرده است. آموزش علوم تجربی و ریاضیات به عنوان زیربنای رشد علوم و فناوری در این کشور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و در این رابطه وزارت آموزش و پرورش سنگاپور، با فراهم کردن نظام آموزشی آزاد و انعطاف پذیر، دانش‌آموزان را با نیازهای جامعه آشنا ساخته و به گونه‌ای آنها را آموزش می‌دهند که بتوانند در آینده در رفع مشکلات جامعه سهیم باشند. در سایه این سیاست‌ها، دانش‌آموزان سنگاپوری مؤفق شده اند تا در آزمونهای بین المللی از جمله تیمز (TIMSS)1 و پرلز(PIRLS)2،نتایج بسیار درخشانی کسب نمایند. نظام آموزشی سنگاپور تشابه زیادی با نظام آموزشی ایران داشته و سیاستهای آموزشی آن متمرکز بر رشد منابع انسانی است و سعی می‌شود تا علاوه بر آشنا ساختن دانش آموزان با نیازهای کشور، مهارتهای لازم برای انجام فعالیتهای علمی- فناورانه در سطح جامعه را به آنها آموزش دهند.

کشور سنگاپور که در منطقه جنوب شرق آسیا قرار دارد، در سالهای اخیر شاهد رشد چشمگیری در زمینه فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، نانو و بیوتکنولوژی و نیز سایر حیطه های صنعتی بوده و این پیشرفت‌ها را در سایه سیاست‌های آموزشی اقتصاد محور خود کسب کرده است. آموزش علوم تجربی و ریاضیات به عنوان زیربنای رشد علوم و فناوری در این کشور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و در این رابطه وزارت آموزش و پرورش سنگاپور، با فراهم کردن نظام آموزشی آزاد و انعطاف پذیر، دانش‌آموزان را با نیازهای جامعه آشنا ساخته و به گونه‌ای آنها را آموزش می‌دهند که بتوانند در آینده در رفع مشکلات جامعه سهیم باشند. در سایه این سیاست‌ها، دانش‌آموزان سنگاپوری مؤفق شده اند تا در آزمونهای بین المللی از جمله تیمز (TIMSS)1 و پرلز(PIRLS)2،نتایج بسیار درخشانی کسب نمایند. نظام آموزشی سنگاپور تشابه زیادی با نظام آموزشی ایران داشته و سیاستهای آموزشی آن متمرکز بر رشد منابع انسانی است و سعی می‌شود تا علاوه بر آشنا ساختن دانش آموزان با نیازهای کشور، مهارتهای لازم برای انجام فعالیتهای علمی- فناورانه در سطح جامعه را به آنها آموزش دهند.

منبع: صفری، پریوا، (1385). راز موفقیت آموزش و پرورش سنگاپور، مجله رشد تکنولوژی آموزشی، شماره (2) 178.

سنگاپور در منطقه جنوب شرق آسیا در تنگه مالاکا بین اقیانوس هند و آرام واقع شده است. این کشور کوچک‌ترین کشور مستقل آسیاست و از یک جزیره اصلی و 60 جزیره کوچک تشکیل شده است و شهر سنگاپور پایتخت کشور و حکومت آن جمهوری است. مساحت سنگاپور با جزایر کوچکترش مجموعاً 620 کیلومتر مربع است. طبق آخرین سرشماری که در سال 2003 انجام شده میزان کل جمعیت در سنگاپور000/120/4 نفر است که تعداد 209/263/3 نفر ساکن دائمی این کشور و بقیه غیردائمی هستند. زبان‌های رسمی در سنگاپور، مالزیایی، چینی، تامیلی و انگلیسی می‌باشند. مالزیایی زبان محلی این جزیره و انگلیسی، زبان اداری و حکومتی سنگاپور است.

اهمیّت استراتژیک این کشور کوچک به دلیل قرار گرفتن آن در دهانه تنگه مالاکا است. موقعیت جغرافیایی این کشور طوری است که در مرکز راههای دریایی و هوایی اقیانوسهای آرام و هند قرار دارد. سنگاپور هدایت صادرات و واردات منطقه شرق آسیا را به عهده دارد و دارای اقتصادی خدمات‌گرا است. تولید ناخالص ملی (GNP)3 این کشور در سال 2005 برابر 120 میلیارد دلار آمریکا بوده و سهم آموزش و پرورش از این تولید 8/3 درصد می‌باشد. اگر چه رشد اقتصادی سنگاپور تداومی آهسته داشته است، به جز کاهشی که ما بین سالهای 1997 تا 1998 داشته، در بقیه سالها رشدی صعودی را نشان داده است. این تداوم رشد صعودی حاکی از یک اقتصاد سالم و قوی و نه کاملاً دولتی همراه با خدمات اجتماعی و مدنی چشمگیر می‌باشد که اثری عمیق بر رفاه مردم و اقتصاد کشور داشته است. سنگاپوری‌ها از درآمد سرانه بالایی برخوردارند، به طوری که در رده‌های بالای طبقه‌بندی جهانی قرار می‌گیرند(32.900 دلار در سال میانگین درآمد هر نفر).

در یک ارزیابی کلی می‌توان گفت که سنگاپور از نظر اقتصادی دارای وضعیت مناسبی است و از این نظر در میان کشورهای در حال توسعه از موقعیتی شاخص برخوردار است. رشد اقتصادی این کشور و به تبع آن نیاز این کشور به افزایش بهره‌وری و رقابت‌پذیری، زمینه مناسبی برای استفاده از فناوریهای نوین و پیشرفته در این کشور ایجاد کرده است.

سیاست‌های آموزشی سنگاپور

سیاست‌های آموزشی سنگاپور، متمرکز بر رشد منابع انسانی است و سعی می‌شود تا دانش‌آموزان را با نیازهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کشور آشنا ساخته و با آموزش مهارتهای ویژه، نیروهای کاری لازم جهت رفع این نیازها را تعلیم دهند. نظام آموزش و پرورش سنگاپور بیشتر بر آموزش اخلاق وتربیت بدنی، پرورش افکار خلاق، منتقد و مستقل استوار است. سیاست‌های آموزشی سنگاپور ایجاب می‌کند که هر دانش‌آموزی زبان انگلیسی و زبان مادری خویش را یاد بگیرد. این عمل موجب می‌شود که دانش‌آموزان تبحر کافی را در زبان انگلیسی که زبان تجارت، علم و فناوری است داشته باشند. نظام آموزشی سنگاپور به اندازه‌ای دارای کارایی و بهره‌وری بالا است که دانش‌آموزان پس از فارغ‌التحصیل شدن می‌توانند بلافاصله جذب بازار کار شده و یا به طور آگاهانه ادامه تحصیل داده و مهارت‌های تخصصی بالاتر را کسب نمایند.

اهداف آموزشی سنگاپور در مدارس

یک از مهمترین اهداف آموزشی سنگاپور، فراهم ساختن آموزش جامع برای هر یک از شهروندان است. دراین رابطه وزارت آموزش وپرورش سعی دارد با فراهم کردن نظام آموزشی آزاد و انعطاف‌پذیر، دانش‌آموزان را با نیازهای جامعه آشنا کند و به گونه‌ای آنها را آموزش دهد که در آینده بتوانند در رفع مشکلات جامعه خود سهیم باشند. بنابراین در این راستا و به منظور ارج نهادن به دانش‌آموزان خلاق، مدارس مستقل و آزاد تأسیس شده است. همچنین وزارت آموزش و پرورش برنامه‌های خاصی برای دانش‌آموزان با استعداد در نظر گرفته است که شامل برنامه‌های آموزشی ویژه تیزهوشان مثل: ارائه دروس اختیاری هنر، موسیقی، زبان، تمرین پژوهش، انجام فعالیتهای علمی و استفاده از آزمایشگاه‌های مرکزی بوده و دانش‌آموزانی که بهترین نمرات را در رشته‌های علوم انسانی، ریاضی و علوم تجربی کسب نمایند و یا در حیطه های علمی، فناوری و هنر دارای نوآوری و خلاقیت باشند، مورد تقدیر قرار می‌گیرند.


ساختار نظام آموزشی سنگاپور

در نظام آموزشی سنگاپور، در مقطع ابتدایی، یعنی از سال اول تا ششم، دانش‌آموزان چهار سال را به عنوان مرحله پایه‌ای می‌گذرانند. همه دانش‌آموزان در دوره پایه موظف هستند برنامه‌های مشترک زبان انگلیسی، زبان مادری، علوم تجربی و ریاضیات را داشته باشند.

همچنین برخی دیگر از موضوعات درسی مثل موزیک، هنر سفالگری، آموزش بهداشت، مطالعات اجتماعی و آموزش علوم فیزیکی (شامل فیزیک و شیمی) به دانش‌آموزان آموزش داده می‌شود. علاوه برموارد فوق تدریس علم اخلاق نیز به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا ارزش‌های اخلاقی و هویت ملی‌شان را بهتر درک کنند. در پایان سال ششم، ازدانش‌آموزان امتحان نهایی تحت عنوان امتحان فارغ‌التحصیلی از مدرسه ابتدایی گرفته می‌شود و با توجه به نمره‌ای که کسب می‌کنند و استعدادی که در درس خاصی دارند می‌توانند دروس مقطع متوسطه مورد نظر را انتخاب کنند.

مقطع متوسطه حدود چهار الی پنج سال است و زمان آن به استعداد دانش‌آموز بستگی دارد. دروس خاصی برای تمام دانش‌آموزان ارائه می‌شود تا دانش‌آموزان را برای امتحان ورودی دانشگاه که در پایان چهار سال انجام می‌گیرد آماده کند. کسانی که این امتحان را به خوبی بگذارنند، وارد مقطع سال پنجم می‌شوند. برنامه آموزشی برای دوره‌های ویژه و معمولی شامل انگلیسی و ادبیات انگلیسی، زبان مادری، ریاضیات، علوم، تاریخ، جغرافی، هنر و صنعت، طراحی و فناوری، اقتصاد، خانه‌داری، آموزش اخلاق، آموزش تربیت بدنی و موزیک است.

با اتمام امتحانات پایانی مقطع متوسطه، دانش‌آموزان می‌‌توانند به مدت دو سال در آموزشکده‌های مقدماتی ادامه تحصیل دهند و یا به دوره سه ساله پیش‌دانشگاهی در مؤسسات متمرکز وارد شوند.

فلسفه و اهداف آموزش علوم در سنگاپور

در هر کشوری، لازمه پیشرفت سریع در علوم و فناوری، وجود شهروندانی است که با علوم پایه آَشنایی داشته و دارای سواد علمی- فناورانه باشند و بتوانند با درک واقعیت‌های علمی، در زندگی روزانه خود که مملو از پدیده‌های علمی و فناوری است، تصمیمات منطقی و آگاهانه اتخاذ نمایند.

هدف از آموزش علوم در سنگاپور، تربیت افرادی است که با علوم و فناوری آشنا باشند. در رویکردهای نوین آموزش علوم، افزایش دانش علمی و درک پدیده‌های مرتبط با علوم در اولویت قرار دارند؛ اما چون گسترش دانش علمی دانش‌آموزان با توجه به حیطه‌های شناختی و سن آنها، در تمامی حیطه‌های علمی دارای محدودیت است، لذا توانایی اخذ اطلاعات، ایجاد و یا پردازش آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. برای برخورداری همه دانش‌آموزان از رویکردهای آموزشی همسان، برنامه درسی و سیلابس‌هایی تدوین شده است که بر رشد مهارت‌های تفکر، مهارت‌های فرایندی، نگرش و نیز مهارت‌های تصمیم‌گیری و حل مسئله تأکید دارد.

در یک جامعه متمدن و پیشرفته، برای درک این واقعیت که علوم و فناوری به زندگی انسانها شکل می‌دهد، ضروری است تا در آموزش علوم نگرش‌های مثبت افراد نسبت به خویشتن و جامعه مطرح شود تا آنها بتوانند با زندگی ماشینی کنار آمده و خود را با شرایط دنیای مجازی وفق دهند. از این رو در برنامه های درسی آموزش علوم در سنگاپور تلاش می‌شود تا از یک طرف دانش‌آموزان را با زمینه‌های علمی آشنا ساخته و شرایط مطالعه و یادگیری بیشتر آنان را در آینده و در سطوح بالاتر یادگیری فراهم نمایند و از طرف دیگر با آگاهی دادن و آموزش روش‌های تفکر، آنها را برای زندگی در یک جامعه علمی- فناورانه آماده نمایند.

کتاب‌های درسی و کار در مدارس سنگاپور

تمامی کتاب‌های درسی، کار و ارزشیابی مدارس سنگاپور، برای هر سطح و پایه‌ای، بر پایه سیلابس‌های تنظیم شده از طرف وزارت آموزش و پرورش تدوین شده‌اند. علی‌رغم وجود کتاب‌های متنوع درسی برای هر سطح، مدارس سنگاپور مجبور هستند تا از کتاب‌های یکسانی در سراسر کشور استفاده نمایند.

علاوه بر کتاب‌های درسی و کار، در نظام آموزشی سنگاپور استفاده از کتاب‌های ارزشیابی از اهمیت و ویژگی خاصی برخوردار است. کتاب‌های ارزشیابی سبب می‌شوند تا دانش‌آموزان در کنار کتاب‌های کار مدرسه تمرینات اضافی نیز داشته باشند. این کتاب‌ها تمامی موضوعات درسی و نیز فعالیت‌های کتاب‌های کار را پوشش می‌دهند. اغلب هر دانش‌آموز سنگاپوری برای هر موضوع درسی دارای یک کتاب ارزشیابی مجزا می‌باشد و برای خانواده‌های سنگاپوری چیزی غیرعادی نیست که برای پیشرفت تحصیلی فرزندشان دهها کتاب ارزشیابی تهیه نمایند.

کتاب‌های ارزشیابی به طور گسترده‌ای به عنوان بخشی از برنامه درسی مدارس سنگاپور مورد استفاده قرار می‌گیرند و اوقات فراغت دانش‌آموزان را در زمان‌های خارج از مدرسه پر می‌کنند. کتاب‌های ارزشیابی ریاضی و علوم، دانش‌آموزان را ترغیب می‌کنند تا تمرین‌های بیشتری حل کرده و با مسائل و تمرین‌های سخت‌تر و چالش‌برانگیزتر از مفاهیم موجود در کتاب‌های درسی برخورد نمایند. در این کتابها، سئوالهای تشریحی و چندگزینه‌ای مفهومی، سئوالهای مربوط به یادگیری مهارت‌های تفکر، استدلال و خلاقیت، سنجش سطوح بالاتر تفکر(عملیات صوری) و نیز تمرین‌هایی جهت فعالیت‌های دست‌ورزی طرح می‌گردد.

راز موفقیت سنگاپور در آموزش و پرورش

عوامل مختلفی درموفقیت دانش‌آموزان سنگاپوری و نظام آموزش و پرورش سنگاپور نقش دارند. اولین و مهم‌ترین عامل کارایی، احساس مسئولیت و فعالیت هدف‌دار و برنامه‌ریزی شده وزارت آموزش و پرورش سنگاپور است. مسئولین نظام آموزشی با کمک متخصصان تعلیم و تربیت، چارچوب‌های نظام آموزشی و نیز سیلابس‌های برنامه درسی را به بهترین نحو ممکن و بر پایه مطالعات تطبیقی تهیه و تدوین نموده‌اند. درسایه فعالیت‌های آنان کتاب‌های درسی، کار و ارزشیابی سنگاپور بر پایه سیلابس‌های مورد نظر تدوین گشته و روی هم رفته می توان گفت که پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش از معلمان، دانش‌آموزان، کادر آموزشی و نیز تولید محتوا برای آنان، به نحو احسن انجام می گیرد.

سیلابس‌ها وچارچوب‌های برنامه درسی سنگاپور کاملاً پویا بوده و با توجه به وضعیت اقتصادی و بازار کار، قابلیت‌ اصلاح‌پذیری دارند. فرهنگ اجتماعی کشور سنگاپور نیز در رشد تحصیلی دانش‌آموزان نقش به سزایی دارد؛ زیرا که خانواده‌ها به تحصیل فرزندشان و یادگیری علوم و فناوری اهمیت زیادی قائل هستند و حاضرند برای افزایش رشد تحصیلی آنان سرمایه‌گذاری نمایند. وجود جو رقابتی در جامعه آموزشی سنگاپور و گسترش این روحیه و فرهنگ به رقابت‌های بین‌المللی سبب شده است تا خانواده‌ها نسبت به برگزاری مسابقات علمی و موفقیت فرزندان خود اهمیت بیشتری قائل شوند. برگزاری مسابقات علمی در سطح مدارس، منطقه‌، کشور و بین‌الملل اهمیت زیادی در نظام آموزشی و نیز در بین خانواده‌ها داشته و روی این اصل بسیاری از خانواده‌ها و مدارس، برنامه‌ریزی خاصی برای این مسابقات دارند.

درمدارس سنگاپور هر ساله دانش‌آموزان از طریق انجام تکالیف، پروژه‌ها، آزمون‌های محتوایی و عملکردی و نیز فعالیت‌های عملی و آزمایشگاهی توسط معلم خود مورد ارزشیابی قرار می‌گیرند. این امر به نوعی در ایجاد جو رقابتی در مدارس، نقش مهمی ایفا می‌کند. بر پایه این ارزشیابی‌ها دانش‌آموزان به پایه های بالاتر تحصیلی ارتقاء یافته و جایگاه علمی و شخصیتی خود را در مدرسه تثبیت می‌نمایند. در آزمون‌های سالانه، علاوه بر دانش آموزان؛ مدارس و عملکرد کادر اداری- آموزشی آنها نیز مورد ارزشیابی قرار گرفته و از لحاظ سطح علمی، رشد تحصیلی وکسب عناوین افتخارآمیز رتبه‌بندی می‌شوند. این امر سبب تشویق دانش‌آموزان و معلمان از طرف کادر اداری مدرسه و اجرای منظم‌تر و دقیق‌تر اهداف آموزشی می‌شود.

کاربرد اثربخش فناوری اطلاعات و ارتباطات در سنگاپور

سنگاپور جزو معدود کشورهایی است که موفق شده است تا در زمینه تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با رویکردهای تربیت معلم و آموزش دانش‌آموزان قدم های اساسی بردارد. مسئولین آموزش و پرورش سنگاپور برای راه اندازی رایانه‌های پر سرعت در مدارس، تربیت معلمانی که بتوانند از این فناوری در امر آموزش استفاده کنند، و برای تشویق دانش‌آموزان به پژوهش با استفاده از شبکه، به ساخت وب سایت و طراحی پروژه‌های شبکه‌ای طرح‌های جامع ملی روی آورده اند. بر اساس آخرین داده‌های رایانه بانک جهانی، در سال 2001 به ازای هر نفر، 5 دستگاه رایانه در کشور سنگاپور وجود داشته است. این رقم حتی از کشورهایی چون ژاپن و ایالات متحده نیز بالاتر است. بسیاری از دانش‌آموزان مدارس راهنمایی و متوسطه از امکانات اینترنت بی‌سیم و رایانه‌های قابل حمل کیفی4 برای دریافت درس از وب سایت مدرسه‌ و نیز ارسال پیام به دوستان و تبادل اطلاعات استفاده می‌کنند.

نتیجه گیری:

نظام آموزشی سنگاپور شباهت زیادی به نظام آموزشی کشورمان دارد. در دهه 90 میلادی نظام آموزشی سنگاپور یک دگردیسی را تجربه کرده و مسئولان آموزش و پرورش آن در صدد بر آمدند تا اصلاحات زیادی در بخش‌های گوناگون به خصوص آموزش عمومی و تربیت معلم انجام دهند. برای تسریع روند اصلاحات، از فناوری اطلاعات و ارتباطات به نحو شایسته‌ای استفاده نمودند و اثرات مثبت این فناوری را در همه شئون زندگی مشاهده کردند. نظام آموزشی آزاد و انعطاف پذیر سنگاپور دنبال کننده سیاست‌های آموزشی اقتصاد محور بوده و متمرکز بر رشد منابع انسانی است و برای دستیابی به سطح مطلوبی از تولید علم و رشد اقتصادی- صنعتی، آموزش علوم و فناوری از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.

پی نوشت:

1- Third International Mathematics and Science Study

2- The Progress in International Reading Literacy Study

3- Gross National Product

4- Loptop

منابع:

1- http://www.sgbox.com/singaporeeducation.html

2- http://www.singaporemath.com/faq_Pre_PriSci.htm

3- http://www.moe.gov.sg/corporate/primary.htm

4- http://www.moe.gov.sg/esp/schadm/sec1/pslemain.htm

5- http://www.moe.gov.sg/schdiv/sis

6- http://singaporescience.sgbox.com/singaporesciencebooks.html