امروز دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 http://tafsir.cloob24.com
0

چکیده:

این مقاله به عنوان گزارشی از یافته‌های یک پژوهش گسترده، درصدد است رابطه‌ متغیرهای فیزیکی کلاس درس را با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان مورد بررسی قرار دهد. یافته‌های مربوط به عوامل انسانی کلاس درمقاله جداگانه‌ای گزارش شده است.
به منظور انجام پژوهش، 72 کلاس پنجم به صورت تصادفی طبقه‌‌ای و 2188 دانش‌آموز و معلمان این کلاسها ازمدارس ابتدایی استان اصفهان انتخاب شدند.[1] روش مورد استفاده در این پژوهش کمی و کیفی بوده و ابزار جمع‌آوری داده‌ها، فرمهای پرسشنامه، مشاهده و آزمون پیشرفت تحصیلی بوده است. تجزیه و تحلیل داده‌های کمی پژوهش، با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS صورت گرفته است. نتایج نشان داد که اگر چه رابطه معناداری بین متغیرهای فیزیکی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان وجود ندارد، ولی این متغیرها بر نگرش معلم تأثیرگذار است و نگرش معلم نیز پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. همچنین مشخص شد که فضاهای آموزشی مدارس کنونی ما با ویژگیهای روانی کودکان و نوجوانان سازگار نیست. بنابراین، لازم است در این رابطه اصلاحات لازم به عمل آید. متغیرهای فیزیکی، حتی اگر بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموز نیز هیچ تأثیری نداشته باشد، باید به خاطر حفظ سلامت، بهداشت و امنیت روانی آنان مورد توجه قرار گیرند.

مقدمه
آموزش و پرورش، زیر بنای توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است. بررسی عوامل مؤثربر پیشرفت وترقی جوامع پیشرفته نشان می‌دهد که همه این کشورها، آموزش و پرورش توانمند و کارآمدی داشته اند. همچنین در هر نظام آموزشی، عوامل بسیاری با یکدیگر عمل می‌کنند تا یادگیری و پیشرفت تحصیلی برای دانش‌آموزان حاصل گردد. هرقسمت از این نظام باید به گونه‌ای آماده شود که دسترسی به بازده مطلوب و اهداف مورد نظر میسر شود، زیرا اگرجزئی از نظام ازکار باز ایستد، کارآیی اجزای دیگرنظام کاهش یافته و صدمه خواهد دید.
با در نظر گرفتن و تجزیه و تحلیل درون‌ دادهایی از قبیل متغیرهای فیزیکی، می‌توان با آگاهی بیشتری اقدام به برنامه‌ریزی نمود. البته علاوه بر عوامل فیزیکی، متغیرهای زیاد دیگری نیز وجود دارند که فرآیند یادگیری و پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار می‌دهند که با انجام پژوهش می‌‌توان میزان تأثیر آنها را تشخیص داد. وقتی که نظامهای آموزشی اطلاعات لازم را در چنین زمینه‌‌های اساسی در اختیار نداشته باشند، نمی توان عملکرد صحیح را در عرصه‌های مختلف آموزشی و پرورشی انتظار داشت.
از این رو، این مقاله به دنبال یافتن پاسخ به دو سؤال زیراست:
آیا بین میزان امکانات آموزشی کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه‌ وجود دارد؟
آیا بین جاذب بودن کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد؟
عوامل فیزیکی مربوط به امکانات آموزشی و جاذب بودن کلاس دوازده شاخص است که درشش قسمت به شرح ذیل دسته‌بندی و تبیین شده است. پنج مورد اول مربوط به جاذب بودن کلاس و مورد ششم مربوط به امکانات آموزشی کلاس است:
▪ نور و عوامل مربوط به آن مانند میزان و شدت نور، نوع نور(طبیعی یا مصنوعی)؛
▪ ابعاد ظاهری کلاس شامل دیوار، درب و کف کلاس، سرانه مساحت و سرانه فضا؛
▪ حرارت و تهویه کلاس؛
▪ صدا و عوامل مربوط به آن؛
▪ سازماندهی و آرایش کلاس؛
▪ تجهیزات آموزشی شامل تخته سیاه و رسانه‌های آموزشی.
استاندار‌هایی که در این تحقیق استفاده شده، شامل ملاکهایی است که توسط وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و درمان، سازمان نوسازی و تجهیزات مدارس، کتابها و نشریه‌های علمی در مورد ویژگیهای مناسب و لازم برای یک کلاس تعیین شده است، که به طور اختصار به شرح آنها می‌پردازیم:
1) نور و متغیرهای مربوط به آن:
به طور کلی در فرآیند یادگیری، 83 درصد یادگیری به وسیله حس بینایی صورت می‌گیرد(ذوفن و لطفی پور، 1377). بنابراین، اگرعمل دیدن با اشکال رو به رو شود، افت در یادگیری ایجاد می‌گردد. هدف تأمین روشنایی درمدرسه، عبارت از به وجود آوردن محیطی است که درآن، عمل دیدن به بهترین وجه و با حداقل زحمت و کوشش انجام گیرد تا نیروی دانش‌آموزان، صرف جذب اطلاعات و فرآیند یادگیری شود، نه اینکه این نیرو برای مبارزه با اشکالات دیدن- که درمحیط کم نور وجود دارد- صرف شود. البته باید یادآوری کنیم که هنگام انجام هر فعالیتی، میزان نور مورد نیاز متفاوت است.
روشنایی کلاس ازطریق نور طبیعی (پنجره‌ها، دریچه‌هاو …) یا نور مصنوعی (لامپها و انواع چراغها) تأمین می‌گردد که درهر صورت باید به میزان نور، جهت و کیفیت آن توجه گردد (جدول1).
جدول1: شدت روشنایی مورد نیاز در موقعیتهای مختلف
نوع فعالیت/شرایط/شدت و روشنایی بر حسب لوکس[2]
تدریس و سخنرانی/تخته سبز/500-200/
تدریس و سخنرانی/تخته سیاه/500-300
آزمایش/میز آزمایشگاه/500-200/
مطالعه/بین قفسه‌ها/200-100
مطالعه/میز مطالعه/500-300
مأخذ: مؤسسه استاندارد ایران
تجربیات متعدد نشان داده است که مساحت پنجره‌های شیشه دار باید حداقل به اندازه یک پنجم سطح اتاق باشد تا حداقل روشنایی برای خواندان و نوشتن موجود باشد. از طرف دیگر، از هر اقدامی که موجب تساوی روشنایی برای همه شاگردان شود، نباید دریغ نمود. نور از نظر توزیع باید مطلوب باشد و به صورت یکنواخت پخش شود تا درخشندگی سطوح سبب ناراحتی چشم نگردد. همچنین میزان نور کافی باشد و سایه‌های مزاحم موجود نباشد (کلهر، 1370). در همین راستا، نویفرت[3] اظهار می‌‌دارد: «نور مستقیم و حباب دار فلورسنت بسیار عادی بوده، روشنایی مناسب را برای تخته سیاه تولید می‌کند. در آمریکا این روشنایی مصنوعی توسط سلول فتوالکتریک[4] به طور خودکار کنترل می‌شود» (ملامد، 1373، ص 11).
کولر[5] و لیندسن[6] (1992 ص307-317) در تحقیقی، اثر نور کلاس را بر هورمونهای استرس، عملکرد کلاس، رشد بدن و سلامتی 88 دانش‌آموز هشت تا نه ساله، به مدت یک سال مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که هورمونهای استرس درتابستان افزایش می‌یابد و کمبود نور طبیعی و مصنوعی، سبب تأخیر قابل توجهی در افزایش هورمونهای استرس می‌شود.
2) ابعاد ظاهری کلاس:
وب[7] (1976) در تحقیقی، تأثیر محیط فیزیکی مدرسه را در مقایسه با تسهیلات سنتی و جدید، بر روی رفتار و عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان مورد بررسی قرار داد. وی تئوری لوین[8] (1938) مبنی بر «محیط آموزشی جزء اساسی آموزش است» ونظریه پروهاسکی[9] (1970) مبنی بر «مؤثربودن محیط بر رفتار و عملکرد دانش‌آموزان» را مورد تأیید قرار داده است. همچنین وات کینز[10] (1993) در تحقیقی اثر محیط مطلوب و معمولی آموزش را بر 323 دانش‌آموز دبیرستانی، در کلاسهای علوم مورد بررسی قرار داد. نتایج به دست آمده نشان داد که محیط مطلوب، عمق یادگیری را افزایش می‌بخشد (به نقل از: مرتضوی، 1367).
در ارتباط با چگونگی ویژگیهای سطوح و ابعاد ظاهری کلاس، به طور کلی می‌توان گفت که دیوارهای کلاس باید خشک، بدون درز، صاف و حداقل تا ارتفاع 5/1 متر قابل شستشو بوده و بهتر است از سنگ باشد. دیوار کلاسها باید ساده باشد تا گرد و غبار روی آن جمع نشود. کف کلاسها باید قابل شستشو، مسطح و بدون درز بوده، لغزنده و مرطوب نباشد. این نکات در مورد سقف نیز باید رعایت شود.
رنگ نیز باید مورد توجه قرارگیرد و در رنگ‌آمیزی کلاس باید از رنگهای آرامش بخش استفاده کرد. رنگهای آبی باز یا سبز روشن برای دیوارها و رنگ سفید برای سقف مطلوب است. رنگ دیوارها بهتراست قابل شستشو باشد. بنابراین، سطوح دیوار و سقف کلاس باید دارای رنگهای روشن و کف کلاس بهتر است به رنگ تیره باشد(فساشکوه،1341).
نویفرت (1373) در مورد شکل کلاس اظهار می‌دارد که مستطیل یا ذوزنقه، بهترین شکل برای کلاس درس است. اشکال مربع، مدور یا بیضی و غیره از لحاظ صوتی مناسب نیست. مساحتهای بزرگ انحنا‌دار، ایجاد نقاط کانونی کرده، مانعی بزرگ برای صدا ایجاد می‌کند(به نقل از:ملامد، 1373).
برای هر دانش‌آموز 5/1 مترمربع زمین و 5/5 مترمکعب هوا لازم است. به عبارت دیگر، برای یک کلاس 30 نفری، ابعاد اتاق باید به طول 8 متر و عرض 6 تا 7 متر و ارتفاع 4 متر باشد. فضای لازم برای هر دانش‌آموز نباید از 5/4 مترمکعب و ارتفاع 3متر کمتر باشد. بنابراین، درانتخاب یک مکان برای کلاس، باید حجم کلاس و تعداد دانش‌آموزان را مد نظر قرارداد (سلطان منش، 1364).
3) حرارت و تهویه کلاس:
یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار بر یادگیری، تجهیزات مناسب برای تولید گرما و سرماست که کم توجهی به آن می‌تواند سبب افت در یادگیری و آسیبهای جانی شود. بر اساس گزارش مؤسسه استاندارد ایران، حرارت 18-16 درجه سانتی‌گراد برای کلاس درس مناسب بوده و وجود جریان هوا برای آن ضروری است. اگرهوای محیط بیش از اندازه گرم باشد، بر مکانیسم تنظیم حرارت بدن فشار وارد آمده و بازده فعالیتهای فیزیکی و مغزی کاهش خواهد یافت. بنابراین، مشاهده می‌شود که وضعیت حرارت در کلاس، عاملی است که بر چگونگی فعالیت فراگیران و در نتیجه یادگیری آنان اثرمی‌گذارد.
در تحقیقی که دردانشگاه هاروارد روی دانش‌آموزان مدارس ابتدایی در زمینه هوای لازم صورت گرفت، مشخص شد که اگر فعالیت افراد زیاد شود، میزان هوای لازم از مقدار هوای ضروری در حالت عادی زیادتر خواهد بود. ضمناً هوای کلاس معمولاً سه تا پنج مرتبه درهر ساعت باید تعویض شود (جدول2)، زیرا هوای داخل اتاق نباید بیش از یک درصد دی‌اکسیدکربن داشته باشد (به نقل از سیاوش حقیقی، 1373).
جدول 2: میزان تقریبی تعداد دفعات تعویض هوا در یک فضا (مؤسسه استاندارد ایران به نقل از: سیاوش حقیقی، 1373)
حجم فضا به ازای هر دانش‌آموز/تعداد دفعات تعویض هوا
کمتر از 5 مترمکعب/6
5/7-5 متر مکعب/5
78/5/4
8/57/1/3
بیشتراز 5/8/1/5
درجه حرارت مناسب برای کلاس 18 درجه سانتیگراد است و به طور کلی، سیستمهای حرارت مرکزی بهترین وسایل برای تأمین و کنترل حرارت مورد نیاز هستند. از آنجا که درهمه مدارس ما امکان داشتن این سیستم‌ها هنوز موجود نیست، جهت تأمین گرمای مناسب در کلاسها بهتر است از بخاری‌های گازی با لوله‌های بلند استفاده شود. برای داشتن رطوبت مناسب می‌توان از ظروف بزرگ آب بر روی بخاری استفاده کرد.
لئوناردهیل[11] (1986) ضمن تحقیقی نشان داد که اثر بد تهویه ناقص بر روی دانش‌آموزان، به علت تغییر در میزان اکسیژن و دی‌اکسید کربن هوا یا سموم آلی- که قبلاً تصور می‌شد در هوای بازدم وجود دارد- نیست، بلکه به علت بالا رفتن درجه حرارت و افزایش رطوبت و از همه مهمتر، عدم جریان هوا در داخل اتاق است. از این رو، همفریز[12] (1974) به بررسی اثر دمای کلاس و باد و بارانی بودن هوا بر رفتار دانش‌آموزان می‌پردازد و تأثیر این‌گونه عوامل فیزیکی محیط را بر رفتار نشان می‌دهد. در این تحقیق که طی دو سال متوالی در کلاسهای اول و دوم ابتدایی و به روش مشاهده میدانی انجام گرفت، 48 آموزگار، پرسشنامه‌هایی را تکمیل کردند. از پرسشنامه‌های فوق دو عامل به نامهای کوشش[13] (میزان کوشش و همکاری با معلم) و میزان فعالیتهای کلاس و تحرک[14] استخراج شد. سپس رابطه این دو جنبه رفتاری با دمای هوا و سایر ویژگیهای هوا (رطوبت، باد و باران) درساعات صبح و بعد ازظهر مجدداً بررسی شد. این تحقیق نشان می‌‌دهد که رفتار دانش‌آموزان به طور معناداری تحت تأثیر دما و کیفیت هوا قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، حرارت بیش از 21 درجه سانتیگراد موجب کاهش تحرک و بی حالی دانش‌آموزان می‌شود. هانکوک[15] (1981) نیز در رابطه با تأثیر عوامل محیطی (درجه حرارت، تهویه و سرو صدا) در فعالیتهای مراقبتی مطالعاتی انجام داده است. نتایج تحقیفات او در ارتباط با درجه حرارت نشان داده است که بهترین عملکرد مراقبت در درجه حرارت معتدل است (به نقل از: مرتضوی، 1367)4) صدا و متغیرهای مربوط به آن:
صدا نیز به عنوان یکی از عوامل مهم تأثیر‌گذار بر یادگیری محسوب می‌شود. با اینکه گاهی صداهای بیرون از کلاس به داخل کلاس راه می‌یابد، دانش‌آموزان قدرت شنوایی خود را در اختیار صدای معلم قرار داده و فقط مطالبی را به مغز راه می‌دهند که از معلم می‌شنوند. اگر صداهای بیرون از کلاس بر صدای معلم تفوق یابد، دراین صورت فراگیران ناخواسته قدرت شنوایی خود را در اختیار صداهای بیرون نهاده یا حداقل به هیچکدام از صداها حتی به صدای معلم نیز گوش فرا نمی‌دهند. غالباً در این مواقع آشفتگی در فراگیران به وجود می‌آید و اهمیت موقعیت مکانی کلاس در اینجا مشخص می‌گردد. عواملی که بر قابلیت شنوایی افراد تأثیر می‌گذارند، عبارتند از: «شکل اتاق، وسایل اتاق، وضعیت منبع صدا و زمان برگشت صدا» که این عوامل نیز در زمان ساخت فضای آموزشی باید مورد توجه خاص قرارگیرد (ذوفن و لطفی‌پور،1377).
5) سازماندهی و آرایش کلاس:
مهمترین تحول در فضاهای آموزشی، شکستن خط نگاه معلم و دانش‌آموزان و ایجاد فضا برای تعامل دانش‌آموزان با یکدیگر است. بدین منظور اساساً ردیفهای خطی، مغایر با روحیات دانش‌‌آموزان شناخته می‌شود.
درکلاسهای سنتی که صندلی‌های دانش‌آموزان در ردیفهای منظم و پشت سرهم چیده می‌شود و میز معلم درجلوی کلاس قرار می‌گیرد، تمام توجه به معلم متمرکز می‌شود و ارتباط میان دانش‌آموزان اندک است. این نظم وترتیب هنگامی‌که معلم درسی را برای همه کلاس ارائه می‌دهد، ممکن است بسیار مطلوب باشد، اما یادگیری از همکلاسی‌ها وکارگروهی را غیر ممکن می‌سازد. دانش‌آموزان ردیف آخرکلاس، در فاصله زیادی از معلم قرار دارند و به احتمال زیاد کسانی هستند که مشکلات انضباطی و بی‌نظمی را ایجاد می‌کنند.
در برخی از کلاسها صندلی‌ها دور میز‌ها چیده می‌شود و میز معلم درحاشیه قرار می‌گیرد که این نوع آرایش درکلاسهای علوم‌تجربی به کار گرفته می شود. اگر امکانات کلاس به صورتی باشد که آرایش دانش‌آموزان به شکل دایره یا U شکل سازماندهی شود، دانش‌آموزان با یکدیگر و با معلم می‌توانند ارتباط متقابل برقرار کنند. در این صورت، معلم جزئی از دانش‌آموزان محسوب شده و می‌تواند علاوه برتدریس، به راهنمایی و هدایت بحثهای جمعی دانش‌آموزان نیز بپردازد.
در هر حال، هنگام بررسی طرز چیدن صندلی‌ها درکلاس، توجه به همه دانش‌آموزان، شایان اهمیت است. یکی از نیازهای اساسی کودکان این است که مورد توجه دبیران قرار گیرند و چنانچه فضای فیزیکی کلاس مشوق ایجاد این احساس در دانش‌آموزان باشد، بدون تردید از میزان مسائل و مشکلات انضباطی نیز به طور چشمگیری کاسته خواهدشد(صیامی، 1380).
6) تجهیزات آموزشی:
سیگل[16] (1976) اظهار می‌دارد که بالا رفتن امکانات آموزشی، سبب تسریع یادگیری می‌شود. همچنین وینستین[17] (1979) مجموعه‌ای از تحقیقات انجام شده در مدارس را مرور کرد و نتیجه گرفت که بر خلاف بعضی نتایج متناقض، همه این نظریه را حمایت می کنند که کیفیت و چگونگی تجهیزات فیزیکی درمدارس روی رفتار متقابل دانش‌آموز و معلم تأثیر می‌گذارد. اینلی [18] در تکمیل مطالعات فوق چنین اظهار می‌کند که امکانات بهتر، همراه بامحیط یادگیری غنی (مشارکت بیشتر، سازماندهی بهترو روشهای متنوع) و فعالیتهای متفاوت در درسهایی مانند علوم (کار عملی بیشتر، تشویق به جستجو و یادگیری فعال) با هم مربوط هستند (به نقل از: سیاوش حقیقی، 1373).
● روش تحقیق
در تحقیق حاضر، طرحهای تحقیق[19] همبستگی و علّی – مقایسه‌ای مورد استفاده قرارگرفته است، زیرا محقق از یک طرف به بررسی روابط بین متغیرها، و ازطرف دیگر، به بررسی تفاوت بین کلاسهای کم جمعیت و پرجمعیت، پس از اینکه به طور طبیعی به کلاسهای کم جمعیت و پرجمعیت تقسیم شده، پرداخته است. همچنین می‌توان گفت که این پژوهش، به دلیل بهره‌گیری از سه ابزار مختلف (داده‌های عددی، نظر سنجی و مشاهده)، تحقیق کمی و کیفی یا در هم تنیده است (گال و بورگ، ترجمه نصر اصفهانی و همکاران، 1382). اگر چه رابطه علّی (تأثیرو تأثر) بین متغیرها باید با طرحهای تحقیق آزمایشی بررسی شود، لکن در صورتی‌که داده‌های به دست آمده از طرحهای تحقیق علّی – مقایسه ای با روشهای پیشرفته آماری مانند رگرسیون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شوند – چنانچه دراین تحقیق انجام شده – می‌توانند تا حد زیادی بیانگر رابطه علّی باشند.
▪ جامعه و نمونه آماری:
جامعه آماری این تحقیق، کلیه کلاسهای پایه پنجم ابتدایی استان اصفهان در سال تحصیلی 78-1377 ومعلمان و دانش‌آموزان این کلاسها می‌باشد. تعداد کلاس 3207 و مجموع دانش‌آموزان مشغول به تحصیل در این کلاسها 629/103 نفر بوده و میانگین تراکم دانش‌آموزان85/28 نفر محاسبه شده است سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان 1378).
با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای متناسب با حجم، ابتدا با به کارگیری فهرست کامل مدارس دخترانه و پسرانه و با توجه به شهری و روستایی بودن مدارس، مناطق و نواحی استان به سه طیف پرجمعیت، کم جمعیت و جمعیت متوسط تقسیم شد. از بین هر طیف، به صورت تصادفی تعدادی منطقه و ناحیه انتخاب گردید، سپس تعداد 72 کلاس درس، شامل 2188 دانش‌آموز و آموزگاران کلاسهای مربوطه به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. کلاسها ازمناطق کاشان، فلاورجان، دهاقان، شهرضا، تیران و کرون، خور و بیابانک، کوهپایه و ناحیه 3 اصفهان انتخاب شدند.
▪ ابزار‌های گردآوری اطلاعات:
برای انجام پژوهش حاضر از ابزارهای:
1) پرسشنامه
2) فرم مشاهده متغیرهای فیزیکی کلاس درس
3) آزمون پیشرفت تحصیلی استفاده شده است.
برای تهیه و تدوین هر کدام از ابزارهای این پژوهش، مراحلی به شرح ذیل طی شده است:
1) پرسشنامه:
از آنجا که در ارتباط با موضوع تحقیق، پرسشنامه استانداردی وجود نداشته است، پس از انجام مصاحبه با تعدادی از آموزگاران پایه پنجم ابتدایی و کارشناسان آموزش ابتدایی وجمع‌آوری نظرات آنان، و با در نظر گرفتن مبانی علمی موضوع، پرسشنامه‌ای مرکب از 31 سؤال بسته پاسخ و یک سؤال باز پاسخ تهیه گردید. شانزده سؤال اول با مقیاسهای مختلف از جمله بلی و خیر، و پانزده سؤال دوم با استفاده از مقیاس درجه‌بندی لیکرت تدوین شد. شایان ذکر است که چهار سؤال این پرسشنامه مربوط به شاخصهای فیزیکی مورد بحث در این مقاله(جدول3) و بقیه سؤالها مربوط به عوامل انسانی و ویژگیها ونگرش معلمان است.
روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان تعلیم و تربیت، کارشناسان و معلمان، مورد بررسی و به تأیید ایشان رسید. همچنین برای تعیین پایایی پرسشنامه از فرمول آلفای کرونباخ استفاده گردید که مقدار آن با استفاده از نرم‌‌افزار آماری SPSS، برای پژوهش اصلی 81 /0 برآورد شده است. تعداد 20 آموزگاردر اجرای آزمایش در مرحله مقدماتی تحقیق، به پرسشنامه مذکور پاسخ دادندکه اظهار نظرهای اصلاحی آنان مورد بررسی و استفاده قرار گرفت.
2) مشاهده:
برای تهیه مشاهده، با استفاده از شاخصها و استانداردهای موجود، جدولی حاوی دوازده مورد با عبارت «مطلوب، متوسط و نامطلوب» تنظیم گردید (جدول شماره 4). این فرم متغیرهای مربوط به محیط فیزیکی کلاس درس را مورد بررسی قرار می‌دهد. افراد تیم تحقیق، ضمن حضور مستقیم درکلاسهای درس، مشاهده وضعیت فیزیکی کلاس و اندازه‌گیری دقیق مساحت و فضای کلاس، آنها را با معیارهایی که در اختیار داشتند، مقایسه نمودند. روایی فرم مشاهده به جهت تدوین آن بر اساس استانداردهای موجود در سطح بین‌المللی و شاخصهای مربوط به کشورمان مورد تأیید متخصصان قرار گرفته است. به دستیاران محقق که مسؤول جمع‌آوری این قسمت ازداده‌ها بودند، آموزشهای لازم ارائه شد تا ضمن مشاهده و ارزیابی دقیق محیط کلاس، نظرات آنها با یکدیگر همخوانی داشته باشد.
3) آزمون پیشرفت تحصیلی:
علاوه بر تکمیل فرم پرسشنامه و مشاهده، انجام این پژوهش مستلزم اجرای آزمون پیشرفت تحصیلی هماهنگ بوده است، زیرا نتایج امتحانات داخلی مدارس، نواحی و مناطق که به صورت ناهماهنگ برگزار می گردد، نمی‌تواند به عنوان یک معیار ثابت برای مقایسه پیشرفت تحصیلی کلاسهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد. شایان ذکراست که هنگام تدوین طرح تحقیق، امتحانات پایان سال به صورت نهایی برگزار می‌شد، ولی طی دستورالعمل وزارتی، امتحانات نهایی پنجم ابتدایی حذف گردید، لذا محققان این پروژه به منظور اندازه‌گیری پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان، مجبور به تهیه آزمون پیشرفت تحصیلی و اجرای آن شدند.
سؤالهای این آزمون، از سه موضوع اصلی ادبیات، علوم و ریاضی تشکیل شده بود که از هر درس تعداد 15 سؤال و در مجموع 45 سؤال چهارگزینه‌ای تهیه‌گردید. به منظور بررسی و روایی و پایایی آزمون، سؤالهای تأیید شده به صورت آزمایشی با شرکت 150 دانش‌آموز اجرا شد. به منظور ایجاد هماهنگی در سنجش آموخته‌ها، با توجه به زمان برگزاری آزمون (پایان فروردین ماه) و تفاوت احتمالی در حجم مطالب تدریس شده توسط آموزگاران در مدارس، این سؤالها از کتاب استخراج شد.
محتوای سؤالها به شرح زیر است:
▪ سؤالهای ادبیات:
مفاهیمی از قبیل املانویسی، نکات دستوری، معنای شعر و ترکیب لغات؛
▪ سؤالهای ریاضی:
واحدهای اندازه‌گیری، هندسه، اعداد صحیح و اعشاری؛
▪ سؤالهای علوم:
علوم زیستی، فیزیکی، زمین‌شناسی، شیمی و مسائل مربوط به منابع طبیعی و محیط.
روشهای تجزیه و تحلیل داده‌ها: در این تحقیق از دو سطح توصیفی و استنباطی از روشهای آماری استفاده گردید. درسطح توصیفی با استفاده از فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار، هر سؤال به صورت مجزا مورد بررسی قرار گرفت و در سطح استنباطی، با توجه به شاخصهای خاص این تحقیق و دسته‌بندی پاسخها، از آزمونهای تحلیل واریانس یک متغیری، آزمون t با دو گروه مستقل، رگرسیون چندگانه گام به گام[20] و تحلیل مسیر[21] استفاده گردید.
● یافته‌ها
ابتدا یافته‌های مربوط به سه ابزار پژوهش به صورت توصیفی و به شرح زیر تجزیه و تحلیل می‌گردند و سپس تجزیه وتحلیل استنباطی دو سؤال تحقیق انجام می‌شود.
1) سؤالات پرسشنامه:
فراوانی، درصد و میانگین وزنی نظرات معلمان در مورد چهار سؤال پرسشنامه – که مربوط به شاخصهای فیزیکی کلاس است در جدول3 ارائه شده است. سؤالهای 1 و 2 مربوط به امکانات آموزشی و سؤالهای 3 و 4 مربوط به فضای فیزیکی کلاس است. سؤالهای 1 و 3 مربوط به وضعیت فعلی و سؤالهای 2 و 4 تأثیر مطلوب بودن شاخص را بر پیشرفت تحصیلی مورد بررسی قرار می‌دهد.
جدول3) توزیع فراوانی و درصد پاسخهای مربوط به نظرات معلمان در مورد شاخصهای فیزیکی
نتایج جدول3 نشان می‌دهد که بیشترین درصد پاسخها در سطح زیاد و بسیار زیاد، مربوط به تأثیر امکانات آموزشی کلاس بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان با 3/90 درصد و کمترین درصد پاسخها مربوط به میزان مناسب بودن امکانات آموزشی کلاس با 6/30 درصد بوده است. تأثیر میزان مطلوب‌‌بودن فضای فیزیکی کلاس را 2/86 درصد پاسخ‌دهندگان درسطح زیاد و بسیار زیاد دانسته‌‌اند، لکن 1/43 درصد پاسخ‌دهندگان مطلوب بودن فضای فیزیکی کلاسهای موجود را درسطح بسیار خوب و خوب ارزیابی نموده‌اند.
داده‌های جدول3 بیانگر این مطلب است که درهردو موردی که وضعیت فعلی سؤال شده، میانگین وزنی نسبتاً کم (14/3 و 32/3) به دست آمده است، درحالی که وقتی از تأثیر این دو شاخص در حالت مطلوب سؤال شده، در هر دو مورد میانگین‌های وزنی بالایی (44/4 و 24/4) حاصل گردیده است.2) فرم مشاهده:
همان گونه که در بخشهای قبل ذکر گردید، فرم مخصوص مشاهده با مراجعه مستقیم مشاهده‌گران به کلاسهای درس موجود در نمونه تکمیل گردید. به منظور ثبت کیفیت موارد مورد مشاهده قبلاً استانداردهای مربوطه در اختیار مشاهده‌گران قرار گرفت و آموزشهای لازم به آنها داده شد. همچنین هماهنگی لازم برای انجام تحقیق به عمل آمد. شاخص سرانه مساحت و فضا با اندازه‌گیری مستقیم مشاهده‌گران و با استفاده ازمتر محاسبه شده است. فراوانی، درصد و میانگین وزنی دوازده شاخص مورد نظر درجدول شماره 4 درج گردیده است.
جدول 4) توزیع فراوانی و درصد پاسخهای مربوط به شاخصهای فیزیکی کلاس درس
نتایج جدول4 نشان می‌دهد که از بین شاخصهای مورد مطالعه، مطلوبترین شاخص مربوط به کف کلاس با 9/81 درصد، سپس درب کلاس با 50 درصد و حرارت و تهویه با 6/48 درصد و نامطلوب‌ترین شاخص مربوط به سرانه فضا با 3/65 درصد و سرانه مساحت با 8/52 درصد بوده است. سایر شاخصها در حد متوسط ارزیابی شده‌اند.
3) پیشرفت تحصیلی:
پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان با توجه به متغیرهای نوع مدرسه (دخترانه، پسرانه)، موقعیت مدرسه و نوع مناطق و نواحی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که دانش‌آموزان دختر در مقایسه با دانش‌آموزان پسر، عملکرد بهتری داشته‌‌‌اند و در هر سه زمینه ادبیات، علوم و ریاضی میانگین نمره‌های آنان بالاتر بوده است. همچنین مشخص شد که دانش‌آموزان روستایی و شهری تقریباً به نسبت مساوی پیشرفت داشته‌‌‌اند. میانگین درس ادبیات و علوم در دانش‌آموزان مناطق شهری، اندکی بالاتر و میانگین نمره‌های درس ریاضی آنها اندکی پایین‌تر از دانش‌آموزان روستایی بوده است، ولی از لحاظ آماری تفاوت معناداری نداشته است.
میانگین کل پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در سه درس ادبیات، علوم و ریاضی در مناطق و نواحی مورد پژوهش، به ترتیب اولویت در جدول شماره 5 ارائه شده است. نتایج به دست آمده، حاکی است که ناحیه 3 بیشترین معدل (41/11) و کوهپایه کمترین معدل (5/8) را به دست آورده است. شایان ذکر است که این اختلاف میانگین‌ها، از نظر آماری هم معنادار بوده است.
جدول 5) مقایسه میانگین کل دروس دانش‌آموزان در مناطق و نواحی مورد پژوهش
● تجزیه و تحلیل استنباطی داده‌های مربوط به سنجش سؤالهای تحقیق
سؤال اول، رابطه بین میزان امکانات آموزشی کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان را مورد بررسی قرار می‌دهد. بررسی وضعیت شاخصهای مربوط به امکانات کلاس که در فرم مشاهده (جدول شماره 4) ثبت گردیده است، نشان می‌دهد8/20 درصد از لحاظ تخته سیاه در وضعیت مطلوب، 7/66 درصد در حد متوسط و 5/12 درصد نامطلوب بوده است. 7/34 درصد نیمکت کلاسها مطلوب، 7/59 درصد متوسط و 6/5 درصد نامطلوب ثبت شده است. طرز نشستن دانش‌آموزان ازنظر داشتن جای مناسب و راحت 38/9 درصد مطلوب، 3/58 درصد متوسط و 8/2 درصد نامطلوب بوده‌است. از نظر رسانه‌های آموزشی 5/37 درصد وضعیت مطلوب، 6/55 درصد متوسط و 9/6 درصد نامطلوب بوده است. در مجموع، رابطه بین میانگین وزنی این شاخصها و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در 72 کلاس نمونه تحقیق، از نظر آماری معنادار نبوده‌است.
سؤال دوم، رابطه بین جاذب‌بودن محیط فیزیکی کلاس درس با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان را بررسی می‌کند. نتایج ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه، رابطه معناداری بین جاذب‌بودن کلاس درس با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نشان نداده است، ولی روش تحلیل مسیر نشان می‌دهد که جاذب بودن کلاس درس، به طور غیر مستقیم بر پیشرفت دانش‌آموزان تأثیر دارد. نتایج فرم مشاهده (جدول شماره4) شاخصهای مربوط به میزان جاذب‌بودن کلاس درس را که درمقدمه ذکرگردید، بررسی نموده است. مطلوبترین شاخص مربوط به کف کلاس با 9/81 درصد، سپس درب کلاس با 50 درصد، حرارت و تهویه با 6/48 درصد، بدون سر و صدا بودن محل کلاس با 3/40 درصد، نور کلاس با 7/34 درصد و دیوار کلاس با 6/30 درصد در جایگاههای بعدی قرار داشته‌اند.
به منظور کسب دیدگاههای معلمان کلاسهای مورد مطالعه، در پایان پرسشنامه معلمان، یک سؤال باز پاسخ نیز مطرح گردید که طی آن از پاسخ‌دهندگان خواسته شد اگر در زمینه امکانات آموزشی، فضای فیزیکی و تراکم دانش‌آموزان در کلاس درس و تأثیر این موارد بر کیفیت آموزشی وپیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان، نکته مهمی به نظرشان می‌رسد، ذکرنمایند.
موارد اساسی مطرح شده به ترتیب اهمیت به شرح زیر است:
▪ امکانات آموزشی و عوامل محیطی بر روحیه دانش‌آموزان تأثیر مستقیم دارد.
▪ امکانات آموزشی کلاس بر روحیه معلمان و میزان رغبت آنها به تدریس مؤثر است.
▪ تفاوت سطح امکانات بین مدارس و نابرابریهای آموزشی موجب دلسردی معلمان می‌شود.
▪ وجود میز و نیمکتهای فرسوده و مستعمل موجب آزار دانش‌آموزان وکاهش کیفیت یادگیری است.
▪ عدم وجود امکانات آزمایشگاهی و کارگاهی در روستاها موجب کاهش کیفیت آموزش می‌شود.
● بحث و نتیجه‌گیری و پیشنهادها:
نتایج به دست آمده از شاخصهای مربوط به امکانات آموزشی (تخته سیاه، نیمکت یا صندلی، وضع نشستن دانش‌آموزان، وسایل کمک آموزشی) نشان می‌دهد که این امکانات اکثراً در حد متوسط و مطلوب ارزیابی شده و رابطه معناداری با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نداشته است، ولی بر اساس نتایج تحلیل مسیر، میزان امکانات آموزشی کلاس درس به طور غیرمستقیم برپیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان تأثیر داشته است. علت عدم رابطهمعنادار بین این دو متغیر شاید به این دلیل باشد که عوامل انسانی از قبیل نگرش معلم، روشها و الگوهای تدریس، علاقه‌مندی دانش‌آموزان به کلاس درس و معلم، ونگرش آنان نسبت به توانمندیهای خویش، می‌تواند شرایط دشوار حاصل از کمبود امکانات آموزشی را جبران نماید.
از طرف دیگر، می‌توان چنین ادعا نمود که وجود یا عدم وجود امکاناتی از قبیل رسانه‌های آموزشی نمی‌تواند ضرورتاً دلیل توفیق دانش‌آموزان یا شکست آنان باشد، بلکه استفاده بهینه از این امکانات مهم است. البته به طورکلی، وجود امکانات کافی می‌تواند موجب دلگرمی معلمان و دانش‌آموزان باشد؛ به گونه‌ای که از حضور در کلاس احساس آرامش و رضایت داشته باشند و نگرش آنان را نیز تحت تأثیر قرار دهد. بر عکس، فضای سنتی با نیمکتهای ثابت و امکانات آموزشی محدود، دانش‌آموزان را به سوی تابعیت سوق می‌دهد نه خلاقیت، چرا که دانش‌آموزان قدرت تحرک و فعالیت ندارند.
به همین دلیل پیشنهاد می‌شود از کلاسهای با خصوصیات ویژه هر درس استفاده شود، برای مثال کلاسهای مخصوص علوم، هنر و کلاسهای چند منظوره.
بررسی نتایج سؤال دوم نشان داد که درآزمون همبستگی و رگرسیون چندگانه، رابطه معناداری بین جاذب بودن کلاس درس و پیشرفت تحصیلی مشاهده نشده است، ولی روش تحلیل مسیر، تأثیر جاذب‌بودن کلاس درس را بر پیشرفت تحصیلی به صورت غیر مستقیم نشان داده است؛ به این صورت که نگرش معلم را تحت تأثیر قرار داده و نگرش معلم بر پیشرفت تحصیلی تأثیر گذارده است. شاید این نتیجه بدین خاطر به دست آمده که معلم توانمند قادر است با اعمال روشهای مناسب در سخت‌ترین شرایط فیزیکی، محیط یادگیری را درنظر دانش‌آموزان مطلوب جلوه دهد. بعلاوه، عدم وجود رابطه معنادار آماری بدین معنا نیست که هیچ رابطه مثبتی بین این دو متغیر وجود نداشته است. در هر حال، به منظور حفظ سلامتی، امنیت روانی و آرامش دانش‌آموزان و معلمان، لازم است متغیرهای فیزیکی مورد توجه قرار گیرد و موارد مربوطه در ساخت و ساز فضاهای آموزشی جدید رعایت شود.
مدرسه‌ای که کلاسهای آن فاقد نور کافی باشد، موجب خستگی زودرس چشم و در نهایت بی‌توجهی دانش‌آموزان نسبت به درس می‌گردد. نور نامناسب باعث خستگی و کم شدن میزان دید، کاهش قدرت تشخیص رنگها و در نهایت، کاهش ظرفیت و توان یادگیری می‌شود. همچنین نامتعادل بون دما وتهویه نیز در رفتار دانش‌آموزان مؤثر است (خالصی، 1376، ص 14). رسیدن به آرامش و دسترسی به آن، زمانی میسر است که ساختمانهای آموزشی با ویژگیهای روانی و فکری انسان سازگار باشد. بنابراین، در طراحی و اجرای مکانهای آموزشی باید طوری عمل شود که شرایط و عوامل نامطلوب اقلیمی به حداقل ممکن تقلیل یابد و شرایط زیستی مثل نور، تهویه، رطوبت، تشعشع و مخصوصاً درجه حرارت، در حد مطلوب فراگیران نگه داشته شود. نتیجه این تحقیق با یافته‌های خانم فردوسی (1372، ص31-41) همخوانی دارد. وی زیاد بودن تعداد دانش‌آموزان، کوچک بودن کلاس درس، نامناسب بودن نور و صحبت اطرافیان را عامل مؤثری در بی‌توجهی دانش‌آموزان به مطالب درسی در دبیرستانهای شهر تهران دانسته است، ولی رابطه معناداری بین عوامل فیزیکی و معدل دانش‌آموزان به دست نیامده است.
طبق نتایج پژوهش حاضر، از جمله عواملی که می‌تواند بر عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان تأثیر بگذارد، نگرش معلم نسبت به میزان امکانات آموزشی کلاس است. بر اساس نتایج به دست آمده از سایر پژوهشها نیز سهم میزان نگرش معلم در زمینه‌های مختلف و ابعاد گوناگون و تأثیر آن در موفقیت یا عدم موفقیت دانش‌آموزان بسیار زیاد است، زیرا روش تدریس و کلاس داری معلم، استفاده مداوم از روشهای فعال، راهبردهایی که بتواند قدرت خلاقیت دانش‌آموزان را پرورش دهد و کیفیت روابط انسانی متقابل بین معلم و دانش‌آموزان، حاصل دیدگاهها و نگرشهای معلمان است. معلمی که به امرتعلیم و تربیت عشق می‌ورزد و بهترین ساعات عمر خویش را در این راه صرف می‌کند، همواره درصدد است تا یافته های جدید را در رابطه‌ با مناسبترین روشهای تدریس، با تطبیق وضعیت کلاس خویش به کار گیرد. این گونه معلمان دانش‌آموز محوری را مد نظر قرار داده، سعی می‌نمایند کلاسی پر جنب و جوش با دانش‌آموزانی فعال و مشتاق علم‌آموزی داشته باشند.
بر اساس مطالعه ساکی (1372)، درصد قبولی و میانگین نمره‌های دانش‌آموزان تحت تأثیر نگرش معلمان قرار می‌گیرد و به طور کلی، نقش معلمان به عنوان نقش اصلی در اجرا و تأمین آموزش با کیفیت نباید فراموش شود. البته، لازم است این گونه‌ پژوهشها درمناطق و دوره‌های دیگر نیز انجام گیرد تا بتوان به نتایج قطعی دست یافت.
جین و کورتازی (1998) که یادگیری دانش‌آموزان را در کشور چین مورد بررسی قرار داده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که تکنیکهای تعاملی حین تدریس بین معلم و دانش‌آموزان، عامل مهمی در ارتقای سطح یادگیری دانش‌آموزان است. این پژوهشگران دلیل اصلی موفقیت چین را فرهنگ زیر بنایی یادگیری می‌دانند. دراین گونه‌ کلاسها یادگیری برای دانش‌آموزان معنادار و با مفهوم است؛ به گونه‌ای که مشکلات مدیریت کلاس به حداقل می‌رسد و معلمان می‌توانند با استفاده از روشهای فعال، کل کلاس را به تحرک وادارنمایند. درکشور ما نیز عوامل فرهنگی و دیدگاه افراد جامعه نیاز به رشد و تقویت دارد و باید به صورت ریشه‌ای دانش‌‌آموزان و خانواده ها در این زمینه‌ هدایت گردند.
فعالیتهای آموزشی مدرسه باید در فضایی مناسب، با روش و امکانات مطلوب و بر اساس نیازها و علایق دانش‌آموزان در زمینه‌های مختلف تهیه و انجام شود تا معلم در تدریس، و شاگرد در یادگیری احساس رغبت و انگیزه کنند و از فعالیت خود احساس لذت و رضایت نمایند. اگر فضای فیزیکی کلاس بر پیشرفت دانش‌آموزان هم تأثیر نداشته باشد، باید برای حفظ سلامتی، بهداشت و امنیت روانی آنان مورد توجه قرارگیرد. مطلوب بودن این فضا وقتی حاصل می‌شود که پاسخگوی نیازهای عمده دانش‌آموزان باشد. متأسفانه فضاهای آموزشی مدارس کشور ما سازگاری لازم را با ویژگیهای روانی کودکان و نوجوانان ندارد. همچنین وجود خصوصیاتی که بتواند محیط مدرسه را برای دوره‌های کودکی و نوجوانی مناسب نماید، درحد مطلوب نیست.
بر اساس نتایج تحقیق، عملکرد دانش‌‌آموزان در مناطق مختلف مورد پژوهش متفاوت بوده که در برخی مناطق افت شدیدی مشاهده می‌شود. نکته سؤال برانگیزی که می‌تواند زمینه‌ای برای تحقیقات بعدی نیز باشد، عملکرد ضعیف کل دانش‌آموزان در آزمون پیشرفت تحصیلی است. صرف نظر از سایر متغیرهای مورد مطالعه، کلیه میانگینها (ادبیات، علوم و ریاضی) در مناطق مختلف درسطح پایینی قرار داشته است (جدول شماره 5). این نتیجه با نتایج حاصل از سومین مطالعه بین‌المللی ریاضی و علوم که در ایران اجرا شده است، مطابقت دارد (کیامنش، 1377). این یافته‌ها هشداری بسیار جدی برای صاحبنظران و مدیران امور آموزشی کشور است. آنان باید هر چه زودتر نقطه ضعفها را به طور صحیح و عمیق بشناسند و با راهکارهای عملی و همه جانبه برای رفع آنها تلاش نمایند.

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه