آموزش معلمان در آلمان

نظام آموزشی آلمان

برخورداری از بالاترین سطح آموزش عمومی تحت عنوان (آبیتور) برای دانش آموزان آلمانی رده های سنی 19 سال و بالاتر جهت ورود به نخستین مرحله آموزش مقطع آموزش معلّمان در دانشگاه های تربیت معلّم الزامی است. تعداد دانش جویانی که ثبت نام می کنند با توجه به تقاضای پیش بینی شده مدارس کشور در خصوص نیاز به معلّمان جدید منظم یا محدود نگردیده و تنها در برخی مواقع به واسطه محدودیت ظرفیت دانشگاه ها یا دانشکده های تربیت معلّم محدود می گردد. کلیه دانشجویان دانشکده های آموزش معلّمان در کشور آلمان ملزم به گذراندن دروس آموزش، روانشناسی، علوم تربیتی، جامعه شناسی و فلسفه می باشند. حداقل زمان لازم جهت یادگیری دروس مذکور دوره آموزشی 5 – 4 ساله می باشد. در مقطع آموزش معلّمان 3 – 2 دوره آموزشی کوتاه تحت عنوان آموزش عملی برگزار می گردد. گفتنی است که دوره های آموزشی عملی توسط سازمان های ایالتی برگزار گردیده و توسط وزارء ایالتی مورد ارزیابی و نظارت قرار می گیرد پس از گذراندن مرحله نخست آموزشی مجوز ورود به مرحله دوم آموزش معلّمان صادر می گردد.

برخورداری از بالاترین سطح آموزش عمومی تحت عنوان (آبیتور) برای دانش آموزان آلمانی رده های سنی 19 سال و بالاتر جهت ورود به نخستین مرحله آموزش مقطع آموزش معلّمان در دانشگاه های تربیت معلّم الزامی است. تعداد دانش جویانی که ثبت نام می کنند با توجه به تقاضای پیش بینی شده مدارس کشور در خصوص نیاز به معلّمان جدید منظم یا محدود نگردیده و تنها در برخی مواقع به واسطه محدودیت ظرفیت دانشگاه ها یا دانشکده های تربیت معلّم محدود می گردد. کلیه دانشجویان دانشکده های آموزش معلّمان در کشور آلمان ملزم به گذراندن دروس آموزش، روانشناسی، علوم تربیتی، جامعه شناسی و فلسفه می باشند. حداقل زمان لازم جهت یادگیری دروس مذکور دوره آموزشی 5 – 4 ساله می باشد. در مقطع آموزش معلّمان 3 – 2 دوره آموزشی کوتاه تحت عنوان آموزش عملی برگزار می گردد. گفتنی است که دوره های آموزشی عملی توسط سازمان های ایالتی برگزار گردیده و توسط وزارء ایالتی مورد ارزیابی و نظارت قرار می گیرد پس از گذراندن مرحله نخست آموزشی مجوز ورود به مرحله دوم آموزش معلّمان صادر می گردد. مرحله دوم آموزش معلّمان طی دوره زمانی دو ساله ارائه گردیده و توسط وزارت آموزش ایالتی سازماندهی و نظارت می گردد. گفتنی است که این مرحله بدون حضور و همکاری مسؤولین دانشگاه ها برگزار گردیده و به دانشجویان دستمزد تعلق می گیرد. لازم به ذکر است که عمده مدّت زمان مرحله دوم آموزش معلّمان تحت آموزشهای عملی و در قالب سمینارهای آموزش معلّمان ارائه می گردد. در انتهای مرحله دوم آموزش معلّمان دومین امتحان نیز از دانشجویان به عمل می آید. از آنجایی که مرحله اول و دوم جزء مقدماتی آموزش معلّمان محسوب می گردد امتحان نهایی از دانشجویان به عمل می آید. بر این اساس معلّمین بر حسب نمرات مأخوذه، موضوع رشته آموزشی و نیاز مدارس نواحی و مناطق مختلف کشور تقسیم بندی می گردند. پس از مدّت 3 سال از گذشت آموزش رسمی معلّمان کلیه معلّمین مقاطع آموزشی مورد ارزشیابی قرار گرفته و در صورت برخورداری از صلاحیت اخلاقی و علمی در زمره کارمندان کشوری قرار می گیرند. نظام آموزشی معلّمان آلمانی به این گونه ایست که اگر معلّمی نخواهد به حرفه معلّمی مبادرت نماید می تواند تا 65 سالگی بدون رسمی مجدد فعالیت نماید. بنابراین در اکثر موارد به خصوص در مدارس ابتدایی حرفه معلّمی شغلی است که حرفه اصلی اکثریت افراد محسوب نمی گردد. باید اذعان داشت که با وجود اعمال سیستم کارآمد آموزش معلّمان در کشور آلمان تربیت معلّمان حرفه ای تا کنون به حد مطلوبی نرسیده است.

برای دانلود مقاله آماده مقایسه آموزش و پرورش آلمان کلیک کنید

با وجودیکه محققین و متخصصان آموزش معلّمان مرتباً لزوم حمایت گسترده از آموزش حرفه ای معلّمان را به خصوص در سالهای اولیه تدریس مورد تاکید قرار می دهند، اما چنین سیاستی به واقع به صورت کاملاً جامع به اجرا در نیامده است. با وجودیکه مسؤولیت اجرای سیاست های آموزشی مقطع آموزشی معلّمان پر عمده مراکز ایالتی 16 ایالت کشور می باشد. اما با این وجود هیچ گونه رقابتی میان ایالتهای فدرال در خصوص اتخاذ سیستم جامع می باشد. از این روی با وجودی که مدارک تحصیلی معلّمان هر یک از ایالت مورد پذیرش سایر ایالات قرار می گیرند اما در صورت جابه جایی حوزه خدمت معلّمی یک ایالت به سایر ایالات مشکلاتی به چشم می خورد. در مقایسه با سایر کشور ها معلّمان آلمانی از حقوق ماهیانه بیشتری (13 بار در سال) برخوردار می باشند. اما این تنها روی مثبت قضیه است چرا که سیستم آموزشی معلّمان در کشور آلمان با مشکلات خاصی نیز مواجه می باشد. از جمله عمده ترین مشکلات نظام آموزشی معلّمان کشور آلمان می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

1 – بالا بودن سن آغاز به خدمت معلّمین مقاطع مختلف آموزشی (30 – 26 سال)

2 – مرتب نبودن مباحث آموزشی مرحله نخست آموزش معلّمان با نیازهای آموزشی

3 – عدم تطابق میان مطالب آموزشی مراحل 1 و 2 آموزش معلّمان

4 – پر هزینه و وقت گیر بودن کلاسهای آموزش تربیت معلّم

5 – بیکاری اغلب معلّمین مقاطع آموزشی به ویژه مقطع آموزش ابتدایی به واسطه پذیرش و تربیت افراد در دانشکده های تربیت معلّم

لازم به ذکر است که کلیه مشکلات مذکور از نوسامانی جوامع دموکرات و مردم سالار اجتماعی که سیستم غالب اغلب کشورهای اروپایی است ناشی می گردد. از جمله مهمترین مشخصه های چنین سیستمی می توان به برگزاری دوره های آموزشی دراز مدّت، انجام مطالعات علمی و اکادمیک، اعمال سیستمهای فراگیرتر ارزیابی تحصیلی، پرداخت حق الزحمه بیشتر، منطق گرایی بیشتر و رفاه بیشتر اشاره نمود.

این مفهوم از نوگرائی تا زمانی که نوعی خوشبینی نسبت به احتمال منطق گرائی علمی وجود داشته باشد مؤثر بوده و تا زمانی که بودجه تخصیصی جهت هزینه نمودن و نهاد سیاسی جهت هزینه نمودن بودجه در حوزه آموزش مدارس و معلّمان برقرار باشد از اعتبار برخوردار می باشد. این در حالی است که طی دهه های اخیر در کلیه کشورهای پیشرفته من جمله کشور آلمان در خصوص مفهوم کلاسیک نوگرائی آموزشی بحث های زیادی مطرح گردیده است که از آن می توان به نوسامانی تمایل به سیاست آموزشی ایالتی در جهت مخالف صرف زمان کمتر برای آموزش حرفه ای، ارائه دروس آکادمیک کمتر و دروس عملی بیشتر، اعمال حداقل سازماندهی و ارزشیابی تحصیلی و صرف هزینه کمتر برای آموزش معلّمان و حق الزحمه آنان اشاره نمود.

گفتنی است که دیدگاه جدید نوسامانی آموزشی معمولاً با برخی از حرکت های انتقادی همراه بوده که از محیطهای آموزشی سرچشمه می گیرد.در عمده این انتقادات از طرفداران نوسامانی کلاسیک تحت عنوان سنت گرایانی یاد می گردد که متمایل به حفظ ساختاری می باشند که از آن سود می برند این در حالی است که کشور آلمان از چنین سیاستهای نوسامانی بهره برده و از سیستم آموزش معلّمان بسیار پیشرفته برخوردار بوده و سایر کشورها سعی در رسیدن به چنین سطحی در حوزه آموزشی دارند.
آموزش آکادمیک معلّمان

در نگاهی به تاریخچه معاصر آموزشی معلّمان و بررسی سیستم مدارس کشور آلمان مشاهده می گردد که معلّمان آلمانی همواره تحت دوره های آموزشی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی تعلیم می یافته اند. این در حالیست که معلّمان مقاطع آموزشی ابتدائی و مقدماتی متوسطه تا قبل از دهه 1970 در دانشگاه ها و مراکز اموزش عالی تعلیم نمی دیدند. قبل از دهه 1970 معلّمان در دانشکده های تربیت معلّم و حتی قبل از آن در اوایل قرن 19 تا سال 1925 در قالب حضور در سمینارهای آموزشی تعلیم می دیدند. این در حالیست که از قرن 20 آموزش معلّمان کلیه مقاطع آموزشی در مراکز دانشگاهی و آموزش عالی ارائه می گردد.

مزایای آموزشی

از جمله مهمترین مزایای آموزشی آکادمیک معلّمان در نظام تربیت معلّم آلمان می توان به رشد حرفه ای و مداوم معلّمان، توسعه سازمانی مدارس و مراکز آموزشی معلّمان، حمایت از سیاست خود ارزیابی و خود ارزشیابی مداوم معلّمان، ادغام فن آوری های اطلاعاتی و رسانه ای در تدریس و حمایت از متدهای آموزشی با محوریت دانشجویان اشاره نمود. در نظام تربیت معلّم کشور آلمان جهت گسترش چنین تواناییهایی آموزش و تربیت حرفه ای معلّمان بر دانش علمی استوار گردیده است و این در حالی است که عموماً این نکته مورد تأکید واقع می گردد که دانش حرفه ای معلّمان دانش شخصی است یعنی این دانش تنها صورت تغییر یافته و اجراء شده دانش علمی مبنی بر تحقیق در حوزه آموزش، یادگیری و برنامه های آموزشی نیست مطمئناً واضح است که دانش حرفه ای معلّمان دانش شخصی است اما این بدان معنا نیست که دانش حرفه ای در تربیت معلّمان ضروری نیست. برخورداری از دانش دانشگاهی در موضوعات تخصصی آموزشی، علوم تربیتی، متدهای یادگیری، فرایندهای تدریس، مدیریت کلاس، تشخیص مشکلات یادگیری و ارزیابی نتایج یادگیری بسیار ضروری در جهت تربیت معلّمین حرفه ای ضروری بوده و این وظیفه دانشگاه های کشوراست که معلّمان را با چنین دانش های زمینه ای آشنایی دهد. تربیت دانشگاهی صحیح و کامل معلّمین آلمانی به تجهیز معلّمین کشور به اطلاعات لازم و تخصصی، برخورداری از توانش انعکاس رفتار صحیح و برخورداری از تفکر انتقادی منجر گردیده است. برقراری ارتباط گسترده معلّمین با تحقیقات آموزشی و آشنایی کامل با متدهای تدریس از جمله دیگر نقاط قوت نظام آموشی معلّمان آلمانی محسوب می گردد.
نقایص آموزشی

طی سالهای اخیر در کشور آلمان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی وظیفه تجهیز و تربیت معلّمان آینده علوم تربیتی کشور را بر عهده دارند و این در حالی است که مشکلات اساسی در زمینه محتوای دروس آموزشی و علوم تربیتی وجود دارد. به عبارت دیگر برنامه های آموزشی ضعیف بوده و از ساختار مشخصی برخوردار نمی باشند.

بنابراین مشکل اساسی نظام آموزشی معلّمان در کشور آلمان این است که در بسیاری از دانشگاه های کشور از آموزش معلّمان به عنوان نوعی بار اضافی بر دوش دانشگاهها یاد می گردد. از این روی از دیدگاه اکثریت دانشگاههای کشور مسؤولیت آموزشی معلّمان وظیفه ای است که در زمره وظایف اصیل و اساسی دانشگاه ها محسوب نمی گردد. از سوی دیگر دانشکده های علوم انسانی که تنها به واسطه تربیت معلّمین دایر گردیده اندجذب به واسطه تعداد کثیری از دانش جویان دبیری از ارائه خدمات در خور و حمایتهای همه جانبه باز می مانند.

بر اساس بررسی های جامع به عمل آمده بر روی نظام آموزشی معلّمان کشور آلمان مشخص گردیدکه معضلات مذکور تنها از طریق اجرای روشهای ارزیابی مقایسه ای قابل حل می باشد. بدین معنی که هر یک از ایالات 16 گانه کشور آلمان می بایستی در جهت ارزیابی عملکرد چندین ساله آموزش معلّمان در دانشگاه ها اقدامات مقتضی را به عمل آورده و در صورت مشاهده قصور در ارائه خدمات و یا اجرای سیستم های آموزشی واحد آموزش معلّمان از دانشگاه تحت بررسی حذف گردد.

نقیصه دیگر نظام آموزشی معلّمان کشور المان در نوع نگرش به حرفه معلّمی است. به عبارت دیگر در کشور آلمان از حرفه معلّمی تنها به عنوان یک حرفه یا تکنیک یاد می گردد و این در حالیست که افراد تحت تعلیم دوره های آموزش معلّمان می بایستی بر اساس مفهوم جدیدی از حرفه ای سازی مورد حمایت های عقلی و عاطفی قرار گیرند. معلّمی تنها یک حرفه یا تکنیک نیست بلک شغلی است که از ترکیب دانش، اندیشه، ایمان توانش عملی متشکل می گردد. برای ایجاد این توانش ترکیبی لازم است که دوره آمادگی حرفه ای جهت برخورداری از چنین موقعیت هائی را فراهم آورد. آموزشهای تئوریک نوعی پیش فرض برای اندیشه محسوب شده و از سوی دیگر اندیشه می بایستی در آموزش عملی ادغام گردد. رابطه میان اندیشه و عمل و تئوری و عمل را می توان به شکل مارپیچی تصور نمود که با انعطاف پذیری و توانش عملی بیشتر به سوی طبقات بالاتر هدایت می گردد.

سیاست های فعلی آموزش معلّمان

در کشور آلمان نیز همانند سایر جوامع صنعتی آموزش معلّمان بخشی از آموزش دولتی محسوب می گردد که توسط سازمان های دولتی سازماندهی می گردد. از آنجاییکه مبحث کار آمدی خدمات دولتی زیر سئوال بوده و یا مورد شک واقع گردیده است آموزش معلّمان نیز از آن مستثنی نمی باشد. بحران مالی و کاهش رفاه اجتماعی اخیر حاکم بر کشور آلمان به انجام تحقیقات جامع در خصوص طرق پس انداز نقدینگی و کاهش مخارج و حذف سرمایه گذاری های زائد در حوزه های مختلف جامعه منجر گردیده است. آموزش معلّمان از جمله این حوزه ها محسوب می گردد چرا که ساختار و عملکرد آموزش معلّمان در کوتاه مدّت به راحتی مورد ارزیابی قرار نگرفته و بازدهی یا عدم بازدهی طرح ها و سیاستهای آموزشی آن در دراز مدّت مشخص می گردد. از جمله دیگر معضلات نظام آموزش معلّمان کشور آلمان ارائه دوره های آموزشی بسیار طولانی در مقایسه با سایر کشورها می باشد به نحویکه اکثریت قریب به اتفاق معلّمین کشور آلمان پس از اتمام دوره آموزش دانشگاه در سنین 28 – 25 سال قرار دارند.

وجود این معضلات منجر به حذف سازمانی و یا محدودتر نمودن دامنه فعالیت نظام آموزش معلّمان گردیده و معمولاً به سمت طرح مدلهای مدرسه محور با گرایش به سمت آموزش عملی منتهی گردیده است در این خصوص 5 پیشنهاد غالب تحت عناوین ذیل مطرح بوده اما گرایش اصلی خواهان حفظ آموزش دانشگاهی معلّمان و گسترش بیشتر آن است.

1 – ارائه دوره های آموزش معلّمان مدارس ابتدائی در دانشکده های فنی یا دانشکده های آموزشی

طی سالهای اخیر نسبت دانشجویان دانشکده های فنی کشور آلمان در مقایسه با دانشجویان آموزش عالی از نرخ رو به رشدی برخوردار بوده و سیاست های دولت نیز در تلاش جهت توسعه این هم طراحی گردیده است. از آنجاییکه دانشکده های فنی به دنبال یافتن راهی جهت اخذ برنامه های مطالعاتی دانشگاه ها بوده و دانشگاه ها نیز در سازماندهی سیاستهای آموزش معلّمان به ویژه معلّمان مقطع آموزش ابتدائی با مشکلاتی مواجه می باشند. از آنجاییکه دوره های آموزشی دانشکده های فنی 3 سال به طول انجامیده، شدیداً به سمت توانش حرفه ای گرایش داشته، کارد آموزشی کمتر از کارکنان دانشگاه ها حقوق نگرفته و هم چنین احتمال موفقیت شغلی و حقوقی آینده دانشجویانی که از دانشکده های فنی فارغ التحصیل می گردند همسطح با موفقیت افرادی که از دانشگاه ها فارغ التحصیل می گردند نمی باشد از این روی انتقال واحدهای آموزشی آموزش معلّمان به دانشکده های فنی به کوتاه تر شدن، ارزان تر شدن و گرایش بیشتر دوره ها به سمت ارائه آموزشهای عملی منجر می گردد. در این صورت برگزاری مرحله دوم آموزش معلّمان نیز ضروری نمی باشد.

2 – کاهش زمان و هزینه های مرحله دوم آموزش معلّمان و برگزاری سمینارهای آموزشی

طی مرحله دوم آموزش معلّمان که مدّت زمان 2 سال به طول می انجامد به دانشجویان تربیت معلم حقوق و مزایا پرداخت می گردد و این در حالیست که تنها 30 تا 60 درصد از دانشجویان به حرفه معلّمی گرایش می یابند.

از این روی تصمیماتی مبنی بر کاهش دوره 2 ساله آموزش به مدّت زمان 1.5 سال صورت گرفته است. لازم به ذکر است که اتخاذ چنین سیاستی با کاهش هزینه ها و کوتاه تر شدن زمان آموزش معلّمان همراه خواهد بود.

3 – اقتباس از مدل مدرک لیسانس/ فوق لیسانس.

مدّت زمان طولانی دوره های آموزشی، آموزش معلّمان در دانشگاه ها به بحث در خصوص نوسامانی رشته های آموزشی و مطابقت رشته های مذکور با سیستم مقاطع آموزشی لیسانس/ فوق لیسانس حاکم بر کشورهای انگلیسی زبان منجر گردیده است. اجرای چنین سیاستی به معنای کامل کردن تحول بنیادین سیستم دانشگاه های آلمانی خواهد بود. اگر این ساختار مطالعاتی جایگزین سیستم فعلی آموزش معلّمان کشور آلمان گردد، به حذف 2 مرحله آموزشی به همراه 2 امتحان جامع دوره های آموزش معلّمان منجر می گردد.تمایل به تثبیت ساختار لیسانس/ فوق لیسانس بسیار زیاد است و هم اکنون در چندین مرکز آموزشی به اجرا در آمده است.

4 – تمرکز آموزش معلّمان بر مرحله دوم آموزشی

برخی از کارشناسان آموزش بر این عقیده اند که آموزش معلّمان نمی بایستی به مطالعات دانشگاهی صرف محدود گردد بلکه می بایستی پس از اتمام مقطع آموزشی لیسانس به صورت جداگانه ارائه گردد. به عبارت دیگر می بایستی از افراد بر اساس مدرک دانشگاهی در دوره های آموزشی مرحله دوم ثبت نا به به عمل آید. به عبارت دیگر مرحله دوم به عنوان تنها مرحله آموزش معلّمان ارائه گردد. از آنجاییکه در چنین حالتی ثبت نام مؤسسات آموزش معلّمان بر اساس تقاضاهای پیش بینی شده به عمل می آید از این روی پس از اتما دانشگاه باعتث کاهش مشکل بیکاری دوره ای معلّمان می گردد زیرا تعداد افراد ثبت نام شده با تعدا متقضیان برابری می نماید.

5 – گسترش دوره های آموزش معلّمان در دانشگاه ها در سیاست اخیر آموزش معلّمان کشور آلمان بر نقش مهم برگزاری دوره های آموزش معلّمان در دانشگاه ها و نقش مهم دانشگاه ها در آموزش معلّمان تأکید فراوان شده است. که از آن جمله می توان به انتشار ویژه نامه کنفرانس وزراء آموزش 16 ایالت کشور در خصوص سیاستهای آتی آموزش معلّمان اشاره نمود که طی آن نقش دانشگاه ها و لزوم توسعه آموزش معلّمین در دانشگاه ها مورد تأکید قرار گرفته است. گفتنی است که در ویژه نامه مذکور چندین پیشنهاد عملی و ملموس ارائه گردیده که مورد موافقت 16 ایالت کشور قرار گرفته است. طبق اتخاذ سیاستهای جدید ویژه آموزش معلّمان در چندین ایالت و دانشگاه کشور تلاشهایی به طرق مختلف در جهت توسعه برنامه های آموزشی ویژه آموزش معلّمان، احداث مراکز تربیت معلّم و تحقیقاتی برقراری هماهنگی بهتر میان مرحله اول و دوم آموزش معلّمان، اتخاذ متدهای جدید گزینش معلّمان و تأکید بر ارائه آموزشهای عملی در مراکز تربیت معلّم صورت گرفته است.
نظام آموزش معلمان

آلمان کشوری ایالتی متشکل از 16 ایالت است. اگر چه ساختار کلی برای سیستم آموزش کشور وجود دارد اما وزرای ایالتی مسؤولیت رسیدگی بر امور مدارس و مراکز آموزش معلّمان را بر عهده دارد. اگر چه نظارت کلی بر عملکرد مراکز آموزش معلّمان صورت نمی گیرد با این حال کنفرانس بین وزرای آموزش و امور فرهنگی در جهت تسهیل همکاری بین وزرای ایالتی به تبیین معیارهای قابل مقایسه ای در خصوص امور مدارس و مراکز آموزش معلّمان مبادرت می نماید. آموزش معلّمان در کشور آلمان بر اساس سطوح مختلف آموزشی و نوع مدارس از انواع ذیل متشکل می گردد:

1 – آموزش معلّمان مقطع ابتدائی

2 – آموزش معلّمان مقطع آموزش مقدماتی متوسطه

3 – آموزش معلّمان مقطع آموزش تکمیلی متوسطه

4 – آموزش معلّمان مدارس فنی و حرفه ای

5 – آموزش معلّمان مدارس و مراکز آموزش کودکان استثنایی

کلیه معلّمان در کشور آلمان تحت آموزشهای 2 مرحله ای به شرح ذیل قرار می گیرند:

1 – مرحله آموزش عالی مقدماتی در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به مدّت زمان 4 – 3 سال برای معلّمان مقطع آموزش ابتدائی و 6 – 4 سال برای معلّمان مقطع آموزش متوسطه و بالاتر برگزار می گردد
از جمله مهمترین دروس مقطع آموزشی مقدماتی آموزش معلّمان می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
- مطالعه دروس تئوری آموزشی و مبانی روان شناسی
- واحدهای درسی عملی و متدهای عملی آموزشی
2 – آموزش تکمیلی که شامل دو سال آموزش عملی در کنفرانسهای آموزش معلّمان و مراکز ویژه آموزش معلّمان می باشد.در طول این مدّت معلّمان حقوق و مزایای آموزشی دریافت می نمایند.
در پایان دوره مذکور دانشجویان ملزم به ارائه مقاله ای در خصوص متد های آموزشی یکی از دروس آموزشی، گذراندن امتحان عملی تدریس از کلیه دروس آموزشی، گذراندن امتحان شفاهی در خصوص شیوه های تدریس و گذراندن آزمون تئوری های آموزشی در خصوص قوانین آموزش مقاطع مختلف آموزشی در کشور آلمان در زمره مدارس و … می باشند.

مطابق قوانین آموزشی معلّمان کلیه معلّمان خدمتکاران اجتماعی محسوب می گردند به عبارت دیگر معلّمین مقاطع مختلف به استخدام در سطوح کشوری یا ایالتی و یا مدارس خصوصی در می آیند.
آموزش ضمن خدمت معلمان

آموزش ضمن خدمت معلّمان در هر ایالت از سیاست خاص خود برخوردار می باشد به نحوی که برخی از ایالات به ارائه آموزش ضمن خدمت تحت نظارت سازمانهای غیر دولتی یا خصوصی و برخی دیگر به ازائه آموزشهای ضمن خدمت از طریق برگزاری سمینارهای آموزشی و برخی نیز به ارائه رشته های تحصیلی در سطوح منطقه ای مبادرت می نمایند.به عنوان مثال ایالت هسن آلمان به ارائه سیستم بسیار منظمی از رشته های تحصیلی در سطوح محلی،منطقه ای و مرکزی مبادرت می نمایند.

مشکلات آموزش معلّمان

بحث حال حاضر در خصوص آموزش معلّمان کشور آلمان بر جنبه های کلی سیاسی و ساختار خاصی آموزشی آن متمرکز می باشد.از جمله مهمترین مشکلات پیش روی آموزش معلّمان کشور آلمان می توان به زیر سئوال رفتن جایگاه معلّمان به عنوان کارمندان استخدامی و کشوری و هزینه های آموزش معلّمان در دانشگاه ها از سوی سیاستمداران کشور اشاره نمود.

از جمله مهمترین اقدامات طراحی گردیده در جهت بر طرف نمودن مشکلات پیش روی آموزش معلّمان نیز می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

1 – نوسامانی مرحله مقدماتی آموزش معلّمان در دانشگاه ها در جهت سازماندهی بهتر به سوی نیازهای حرفه ای معلّمان

2 – کاهش دروس آموزشی منحصراً تحقیقی و تأکید بیشتر بر روی آموزش روشهای و شیوه های تدریس و پرداختن به کار عملی معلّمین در مدارس کشور

3 – همکاری دانشکده ها و مراکز مختلف آموزش معلّمان با یکدیگر

4 – هماهنگی محتوای دروس، اهداف آموزش معلّمان و دوره های آموزشی در سمینارهای آموزش معلّمان

5 – گنجاندن دوره های آموزشی ضمن خدمت معلّمان به عنوان بخشی از سیستم آموزش معلّمان کشور در جهت رشد حرفه ای معلّمان مقاطع مختلف آموزشی

6 – گزارش توسعه ملاک های اصلی آموزش و توصیف برنامه ای واحد جهت آموزش معلّمان مقاطع مختلف آموزشی

7 – انجام تحقیقات مقایسه ای به منظور ارزیابی عملکرد مراکز آموزشی معلّمان در ایالات مختلف کشور

مترجم: علی - فلک پور
منبع: سایت - باشگاه اندیشه